- بازدید : (460)
ایذاء تجاری
آیا می دانید دربرخی از کشورها چگونه رانت خواری می کنند؟
رانت خواریهای حساب شده وپنهان در سیستم های دولتی بعضی از کشورهای جهان!
گروهی با خیانت های برنامه ریزی شده واردات کالا به کشورها راکاملا غیر اقتصادی می کنند!؟
می گویند trad harassmentدر اصطلاح لاتین به ایذاء تجاری
مقمات بازرگانی واقتصادی کشورها گاها به علت عدم آشنایی به مباحث علمی تجاری در بسیاری از موارد طی یک اقدام عجولانه ومعمولا عمدی چه به طور آشکار وچه به طور پنهان موانع زیادی را برای واردات معقولانه کالا به کشور ایجاد می کنند .وبدین ترتیب مقررات خاصی برای واردات کالا به کشورها وضع گردیده وهر روز بر تدابیرسختگیرانه در تقویت یک ایده اشتباه گسترش می یابد .معمولا گروهی از تصمیم گیران اقتصادی برای رسیدن به مقاصد حزبی خود با پیشنهاد چنین ایده هایی سعی می کنند شرایط رانت خواری اقتصادی را برای خود تامین نمایند بدین ترتیب سعی می کنند که مقامات ارشد کشور را با طرح تفکرات غلط در یک تصمیم گیری ملی شریک کنند .
آنها به خوبی فرا گرفته اند که برای رسیدن به سود کلان از طریق تفکرات غلط صرفا با ایجاد مشکل در سیستم واردات کشور فراهم می شود.آنها سعی می کنند که واردات به طریقی کاهش دهند وباعث توقف خرید وواردات از خارج از کشورشوند .این کار نه تنها نظام اقتصادی کشورها را تهدید می کند بلکه گروهی که به اصطلاح خودرا عاقل معرفی می کنند یک شبه ثروتمند می شوند ویا با فروش کالاهای وارداتی قبلی خود به گونه ای رانت خواری می نمایند.
کشورها باید مراقب باشند تا گروهی با محدود کردن واردات وتشدید سخت گیریها شرایط افسار گسیخته قیمت ها را تقویت نکنند همگامی با یک تفکر غلط می تواند چهارچوب یک نظام اقتصادی را نابود کند.
اهداف رانت خواری معمولا ممکن است به طرق مختلف برکشور صدمات جبران ناپذیری وارد کند فرضا گروهی اقدام به واردات کالا در سطح انبوه می نمایند بنابراین چنین گروهی در راس سازمانهای بازرگانی ،اقتصادی وهمچنین مقامات گمرکی نفوذ می کنند بدین ترتیب با رایزنی های فراوان می توانند از طریق سازمانهای بازرگانی ورود چنین کالایی را ممنوع کنند یا شرایط خاصی را برای ورود آن ابلاغ نمایند وچنانچه اگر موفق به تهدید وجلوگیری از واردات کالا نشدند این بار با چهره دیگری می توانند از کالای مورد نظر جلوگیری کنند به عنوان مثال در یک پارتی کوچک اقدام به ورود کالا به کشور می نمایند منتها این بار با ترفند جدیدی ارزش کالای ورودی خودرا با چندین برابر ارزش وارد می نمایند وبرای یک ورود یک پارتی کوچک برای هرواحد کالا حقوق ورودی بالایی به گمرک می پردازند لذا سعی می کنند با ایجاد فشارهای روانی ویا روابط ها ارزش مورد نظر رابه عنوان ارزش کالاهای ورودی که بعد از این وارد کشور می شود معرفی می کنند واین ارزش به عنوان سابقه در گمرکات تلقی می شود بنابراین ارزش یک کالایی که هرواحد آن 10دلار می باشد به طور غلط با چندین برابر میزان واقعی در سیستم ثبت می شود که از آن به بعد برای هیچ وارد کننده ای واردات مقرون به صرفه نخواهد بود .بنابراین کالاهای وارداتی گروهی که پیگیر امور رانت خواری بودند با چند ماه احتکار ونگهداری در انبارها با سود کلانی به فروش می رسد
البته راهای شیطنت در اموراقتصادی وبازرگانی فراوان است مثلا گروهی می تواننداقدام به تکمیل میزان ثبت سفارش در سازمانهای بازرگانی نمایند وچون میزان سهمیه در نظر گرفته شده تکمیل وبه صورت یکجا توسط گروهی در چندین مرحله حساب شده ثبت سفارش شده است بنابراین دیگر برای آن کالا ثبت سفارش نمی شود که متاسفانه بعدا ثبت سفارش در بازار شتاب زده کشور توسط اشخاص خریداری می شود به عنوان مثال اگر نگاهی سطح به خودروهای وارداتی در کشورها داشته باشید می بینید که وارد کننده ای یکجا کالایی را ثبت سفارش می کند وبعد تجار به جای مراجعه به دولت به فرد مراجعه می کنند وکالای ثبت سفارش شده را از آنها می خرند یعنی ثبت سفارشی که باید عادلانه به آحاد تجار ارائه شود با تبانی به فرد یا گروه خاصی داده می شود وبعد آنها سمیه های خریداری را به بهای سنگینی به دیگران واگذار می کنند.
گروهی با ترفندهای فراوان ثروتمند می شوند ونام آن را تجارت می گذارند دولتها وملت ها وتصمیم گیران بزرگ اقتصادی وبازرگانی کشورها باید مراقب باشند که اهداف سوء ویا حرکت های آلوده به خیانت، اقتصاد کشورها را تهدید نکند.عده ای نباید فکر کنند که ثروتی حلال با اجرای یک حرکت اقتصادی نصیب آنها شده است .زنان وفرزندان چنین افرادی باید مراقب باشند که شکمهایشان را با لقمه های آلوده به حرام سیر نکنند .لقمه ای که با چنین ترفندهایی نصیب عده ای می شود قطعا نتیجه خیانت گروهی سود جووفرصت طلب به یک کشور می باشد که ممکن است باعث تضعیع حقوق صدها میلیون نفر در کشورها باشد .آیا می دانیم که واقعا چنین اموری چه مشکلاتی را برای کشورها بوجود می آورد ؟......
- بازدید : (536)
از 22/8/90هنوزاز آئین نامه اجرایی قانون امور گمرکی خبری نشد
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
آیا می دانید که از 22/8/1390چندتا 6ماه گذشته ولی هنوز آئین نامه اجرایی قانون امور گمرکی تصویب نشده؟!
- طبق ماده 164قانون جدید امور گمرکی 6ماه پس از تاریخ لازم الاجراء شدن آن می باید آئین نامه اجرایی توسط وزارت دارایی وامور اقتصادی تهیه می شد وبه تصویب هیئت وزیران می رسید که متاسفانه بعد از گذشت این همه زمان هیچ خبری نشده.
- طبق ماده 165قانون جدید امور گمرکی متاسفانه ضمن لغو قانون سابق امور گمرکی آئین نامه آنرا هم لغو کردند ولی چند روزی نگذشته بود که طی بخشنامه ای اعلام کردند که آئین نامه قبلی اعمال شود ،همان آئین نامه ای که بر اساس قانون قدیم استوار است اگر قانونش اصلاح شده پس آئین نامه اش هم می بید اصلاح می شد .آیا واقعا بخشنامه می تواند ناقض قانون باشد ،ای کاش یه مقداری به مواردی که ممکن است در آینده بوجود بیاید فکر می کردیم .انشاء الله مسئولین دست بکار بشن وگرنه تا خیرها باعث سرگردانی تجار می گردد یه جایی هم خودمون رو جای تجار وبازرگان بگذاریم
- بازدید : (541)
استفاده از اصطلاحات جدید در قانون جدید امور گمرکی
درواژه سازی ومعادل سازی هادقت کنیم
اگه عبارت اداره کل نظارت بر کالای عبوری جایگزین عبارت اداره کل نظارت بر ترانزیت بشه آی می خندیم...
اگه اداره کل نظارت بر ترانزیت رونامگذاری کنیم اداره کل نظارت بر کالای عبوری چه می شه ....
همانطوری که میدانید بسیاری از اصطلاحات در سازمان جهانی گمرک به صورت یک فرهنگ جهانی در سطح گمرکات دنیا جا افتاده است بنابراین معادل سازی چنین واژه هایی به نظر می رسد دربسیاری از مواقع از زیبایی کلام ومفاهیم علمی آن می کاهد .
بنابراین با مثالی می توانیم هدف از بیان چنین مسئله ای را شفاف تر مطرح نمائیم ،به عنوان مثال به جای ترانزیت از عبارتی مثل (کالای عبوری) استفاده شده است که ترکیب این کلمه نمی تواند گویای مفاهیم ترانزیت باشد
اگر شما به راس اداره ای که که بر کالای عبوری نظارت کند توجه نمایید می بینید که در کل قانون جدید امور گمرکی به کالای عبوری اشاره می نمایند ولی به اداره ای که در راس نظارت چنین اموری قرار گرفته است اداره کل ترانزیت اطلاق می گردد اگر بکاربردن کلمه ترانزیت جالب نیست وبه نوعی جایگزینی آن با کالای عبوری مشکل مفاهیم مربوطه را مرتفع می نمایند پس چرا یکی از ادارات گمرک ایران که همان گمرک کشور است به نام اداره کل ترانزیت خوانده می شود،آیا جایگزینی اداره کل ترانزیت با اداره کل کالای عبوری اعجاب بر انگیز نیست ،آیا واقعا اگر چنین جایگزینی درگمرک کشور صورت گیرد واقعا از محبوبیت لازم بر خوردار خواهد شد
- بازدید : (444)
نیابت گمرکی
همانطوری که می دانید گمرک ایران در تمام شهرستان ها گمرک امانات پستی ندارد بنابر این با توجه به تعدد شهرستانهای کشور وهمچنین با در نظر گرفتن پراکندگی شهرها از مراکز استانهای کشور عملا استقرارگمرک امکان پذیر نیست واز طرفی هم امکان مراجعه شهرستانی ها به مرکز استان جهت ارسال مراسلات پستی وجود ندارد . بنابراین گمرک ایران می تواند در صورت درخواست اداره پست تمام یا بخشی از وظایف مربوط به پذیرش مرسولات پستی به خارج از کشور را پس از احراز شرایط لازم به پست جمهوری اسلامی ایران برای مدت معینی واگذار نماید .
شرایط احراز نیابت گمرکی:
معمولا با توجه به اینکه اکثر ادارات پست وگاها گمرکات اجرایی کشور از چگونگی اجرای ماده 84قانون امور گمرکی اطلاعات چندانی ندارند به همین خاطر توضیحاتی در این رابطه به صورت فهرست وار ارائه می گردد که در تصمیم گیریها برای چگونگی موافقت گمرک ایران در نیابت گمرکی می تواند موثر باشد
1 – ارائه درخواست ادارات پست
2- فقط برای مرسولات پستی به خارج از کشور
3- درصورت موافقت گمرک ایران
4- برای مدت معینی
5- آموزش ماموران نیابت گمرکی
6- نظارت برماموران نیابت گمرکی ادارات پست تحت پوشش گمرک ایران
7- تهیه مهر نیابت گمرکی وتحویل آن به ماموران ادارات مربوطه
8- واگذاری تمام یا بخشی از وظایف گمرک ایران
9- در اصل نوعی تفویض اختیار به ماموران اداره پست می باشد
10- ساخت مهر برای مهروموم نمودن کیسه ها وقرار دادن آن در اختیار پست
11- دراختیار قراردادن پلمپ لازم به ادرات پست برای الصاق پلمپ به کیسه ها
12- روشهای الکترونیکی وخودکار برای ارسال مراسلات باید تحت نظارت گمرک تجویز شود
13- مرسولات پستی در نیابت گمرکی مشمول مقررات گمرکی ونظارت گمرکی است
14- ماموران باید مرسولات پستی را با فرمهای خاص که همان اظهارنامه های گمرکی است به خارج از کشور ارسال دارند
15- سایر مقررات مربوطه
- بازدید : (345)
انواع بهشت تجاری تجار
تصمیم گیران کشورهایی از دنیا (مخصوصا کشورهایی در جریان توسعه)که دچاربحران های اقتصادی می شوندمراقب مدیران بهشت های تجاری باشند وبرمدیران ادارات اقتصادی،بازرگانی،بانکی،گمرکی،استانداردو...که درگیر امورتجاری،پولی وبانکی می باشند نظارت داشته باشند وبدون هیچگونه ملاحظه ای چنین مدیرانی را ازمناطق پناهگاههای تجاری تجار دور کنند وتنها راه عملی، جایگزینی مدیران در نظام شایسته سالاری به جای مدیران پناهگاهها وبهشت های تجاری می باشد.راه عملی دیگر این است که چنین تجاری شناسایی شوند وبر عملکرد آنها نظارت شود،البته نظارت باید به گونه ای باشد که از انعطاف لازم برخوردار باشد چراکه این افراد در مناطق تجاری با شگردها ،نیرنگها وبا چهره های مختلفی وارد می شوند .شناسایی وپیگیری آنها با توجه به جایی های اسنادی که خواهند داشت ویا با اسامی مختلفی وارد عرصه تجاری می شوند کاربسیار سختی خواهد بود ومعمولا در پشت پرده بر امور نظارت می کنند
معمولا هرکشوری که داری بحران اقتصادی است دارای مناطق حساسی از پناهگاههای تجاری است که شناسایی چنین مناطقی با سهولت قابل انجام است وهرکشوری در دنیا با تشکیل کمیته های نظارت می تواند بر چنین جایگاههایی ضمن شناسایی نظارت کند.
بهشت های تجاری به مناطقی اطلاق می شود که صاحبان ثروتهای باد آورده که به امور تجاری اشتغال دارند در آنجا ازنفوذلازم برخوردارند وبا رایزنی های غیرقانونی بامدیران وکارمندان پناهگاههای تجاری به امورتجارت غیر قانونی می پردازند ،وانتخاب چنین مناطقی با رعایت ملاحظات فراوان صورت می گیرد وعلت اینکه در هر منطقه ای گروهی از تجار فعالیت می کنند واز نفرات دیگر در چنین مناطقی هیچ خبری نیست بیانگر این واقعیت است که آنها نفوذی ذر مناطق مربوطه ندارند وناگزیرند پناهگاههای دیگری را برای امور تجاری خود انتخاب کنند،وگاها اگر اشتباهاتی در انتخاب آنها صورت گیرد پس از طی چندین مرحله وانجام تشریفات تجاری خود بخود با فشار عوامل مستقر در آن منطقه به این نتیجه خواهند رسید که محل مورد نظر جایی برای یک تجارت امن برای خودشان نمی باشد وناگزیر می شوند که صحنه را برای کسانی که نفوذ بیشتری دارند خالی کنند .ویا نفرات رقیب با نفوذی که در سازمانها دارند عرصه را به صورت غیر قانونی برای فرد مورد نظر تنگتر خواهند کرد .
هرکدام از کسانی که به ثروتهای باد آورده دسترسی پیدا کردند به نوعی توسظ مدیران بهشت های تجاری حمایت شدند .بسیاری از تجار برای تجارت غیرقانونی مدیران چنین بهشت هایی را تطمیع می کنند وتعدادی از آنها که درنقاط تصمیم گیریهای مدیریتی نفوذ دارند شخصا چنین مدیرانی را حمایت وبرای تصدی مشاغل حساس مربوطه معرفی می کنند.همانطوری که می دانید همه افراد، یک محل خاصی را برای تجارت انتخاب نمی کنند ومعمولا در هرجایی که شناخت وآشنایی بیشتری با مدیران بهشت تجاری دارند همانجا را به عنوان مرکز تجاری خود انتخاب می کنند
خصوصیات بارز بهشت های تجاری
- کالای خودرا با حداقل ارزش ترخیص می کنند
- امتیازات زیادی از سازمانها در امور تجاری دریافت می دارند
- عوارض کمتری در هنگام ورود وخروج می پردازند
- تجارت آنها با تقلب آمیخته است
- همیشه یک نکته تاریکی در امورتجاری آنها وجود دارد
- تقلبات تعرفه ای در امور تجاری آنها عادی است
- مجوزهای که ارائه می شود یا جعلی است یا آنکه با تقلب وتبانی تنظیم شده است
- در جاهایی از تشریفات مطمئنا آثاری از تخلف بجا گذاشته اند
- مطمئنا کار آنها بدون نقص نمی باشد
- با مدیران چنین پناهگاههایی ارتباط تنگاتنگ دارند
- با کارمندان چنین بهشت هایی ارتباط کاری نزدیک دارند
- پیشرفت امورات تجاری آنها با پرداخت رشوه انجام می گیرد
- وغیره
فرضا اگر تاجری که تجارت غیر قانونی خویش را از طریق ورود وخروج کالا از یکی ازکشورها ی دنیا انجام می دهد سعی می کند که محلی را برای این کار درنظر بگیرد که نفوذ بیشتری بر عوامل تجاری داشته باشد.بنابراین او محلی را انتخاب می کند که برکلیه عوامل تجاری هم مسلط باشد وهم نفوذ داشته باشد
همانطوری که میدانید او با تمام عوامل دست اندرکار به نوعی رابطه دارد ومطمئنا در ادارات بهداشت،استاندارد،انرژی اتمی،حمل ونقل،بنادر،قرنطینه نباتی،قرنطینه انسانی،کشاوورزی،بانک،بازرگانی،گمرک وغیره در کشورهانفراتی را برای پیگیری امور خواهد داشت
در چنین بهشتی هیچگاه یک تاجر به مشکلی بر نمی خورد ،در جایی هم به مشکل بربخورد با خیالی آسوده اقدام به رفع مشکل می کند ،او نیاز نیست خودرا در گیر کند چرا که تمام کارها را با یک تماس تلفنی به نحو احسن پیگیری می نماید،ورد زبان او همیشه عباراتی نظیر (در خدمت هستیم،به خدمت می رسیم،به شما زنگ می زنم ،منتظر زنگم باش،فلانی سلام رساند،یه زنگی به من بزن،از مسافرت آمدم سر می زنم،و.....)می باشد
در خاتمه یک تاجر که به شیوه غلطی تجارت می کند تمام همت خویش را بکار می گیرد تا منطقه ای را برای فعالیت انتخاب کند که نفوذ بیشتری برادارات ومدیران وکارمندان بهشت تجاری دارد وشما هیچ فردی را نمی توانید پیدا کنید که منطقه تجاری را به خوبی نشناسد،یا رابط های در آن منطقه نداشته باشد،یا رایزنی هایی با افراد ذیمدخل در امور تجاری انجام نداده باشد،اوکسی است که تمام فکرهایش را برای یک کارحساب شده به خدمت گرفته است وعزم راسخ دارد که در انجام یک حرکت حساب شده موفق خواهد بود واو به اندازه ای در امورش حساب شده عمل می کند که هیچگاه نگرانی خاطر در امور غیرقانونی تجارت به وی دست نخواهد داد
تجاری که تجارت غیر قانونی می کنند در زمره قدرتهایی هستند که نیروها را در سطوح مختلف سازمانی جابجا می کنند ،آنها قادر خواهند بود که خوش فکر ترین کارمندان را با پرداخت رشوه های کلان از جرگه خدمت گذاری به کشور خود محروم کنند
بنابر این یک تاجر که دنبال سود کلان وباد آورده است هرگز مناطقی را که ممکن است در امورسرمایه گذاری وی برای یک تخلف بزرگی جلوگیری کنند انتخاب نمی کند وعلت اینکه هر گروهی از تجار در یک منطقه در امور تجاری فعالیت می کنند این است که در آنجا بر همه امور نفوذ دارند وخود جزء کسانی هستند که با پرداخت رشوه های کلان آنها را به چنین پست هایی گمارده اند
یک تاجر همیشه به دنبال راهی است که را ه صدساله را یک شبه طی کند بنابراین او نیاز به کارمندانی دارد که به شایستگی مدیران بهشت تجاری باشد ،چرا که همیشه شاگرد شباهت زیادی در بسیاری از امور به استاد دارد ،بنابراین باید شاگردانی وجود داشته باشند که برچنین اموری نظارت داشته باشند ومعمولا مدیران چنین بهشت هایی در همان بدوورود تعدادی نیرهای کلیدی را با خود به بهشت های تجاری می آورند وامور با اهمیت را با هماهنگی وسفارش به آنها انجام می دهند
- بازدید : (409)
تشکیل ستاد بحران انتصابات مدیریتی درکشورهای دنیا که دچار بحران های اقتصادی می شوند!
توطئه های مدیریتی در انتصابات!
آیا بهتر نیست در مورد مدیرانی که بدون شایستگی به مدیریت می رسند از اصطلاح بالاسری استفاده کنیم واز بکاربردن واژه مدیر درخصوص آنها خودداری کنیم؟
کشورهایی دردنیا با مشکلات بحران اقتصادی دست وپنجه نرم می کنند که مشاغل حساس ادارات بازرگانی،گمرک،بانک واقتصادبه مدیرانی ضعیف واگذار شده است بنابراین اگر ساختار مدیریتی هرکدام از چنین سازمانهایی را مورد بررسی وتجزیه وتحلیل قرار دهید می بینید که مدیران آنها براساس شایستگی هایی که داشته اند به مناصب مدیریتی دسترسی پیدا نکرده اند ،معمولا کارمندانی از رده های پایین سازمان بدون رعایت ضوابط وصرفا با رعایت روابط به مناصب فوق دسترسی می یابند.در آن سازمانها کارمندانی وجود دارند که از هر حیث نسبت به مقامات بالاسری خود ازنظر مدیریتی ارجحیت دارند.بنابراین چنین مدیرانی نه تنها به اصول وابزارهای مدیریتی آشنا نیستند بلکه با رفتار های غیرمدیریتی وخارج از عرف با عث تضعیف سازمانهای خود می شوند.
در سازمانهایی که چنین مدیرانی مدیریت می کنند دیگر نباید از اصطلاح مدیر استفاده کنیم وبهتر است که بگوئیم کسانی که بالاسر سازمان قرار می گیرند زیرا مدیر به کسانی اطلاق می گردد که صلاحیت احراز مشاغل مدیریت را داشته باشند وهر فردی که نتواند به چنین مهمی دسترسی پیدا کنند به آنها بالاسرس سازمان می توان اطلاق کرد ودر زمره کسانی تلقی می گردند که برای آنها خارج از عرف معمول وبدون رعایت هیچگونه مقررات حکم صادرشده است
شما بیمارستانی را در نظر بگیرید که دارای تعدادی پزشک می باشد وهر پزشکی که در آن سازمان طبابت می کند به طوریقین فارغ التحصل پزشکی است وتحت هیچ شرایطی امکان ندارد که یک حسابدارویا حقوقدان را در آن بیمارستان به عنوان پزشک معرفی کنند .بنابراین رعایت چنین اصول ومقرراتی در انتصابات وبکارگرفتنها در بسیاری از رشته هااز جمله امور پزشکی الزامی است متاسفانه در مشاغل مدیریتی هیچگونه ضوابط متحد الشکلی رعایت نمی شود وافرادی که هیچگونه شایستگی مدیریت راندارند با سفارش گروهی سود جوبه مناصب مدیریتی دست می یابندواگر مقرراتی را هم برای انتصابات در نظر بگیرند بنا به هزاران دلایل متعدد اجرا نمی کنند چرا که مقررات ودستورالعمل هابیشتر جنبه تشریفاتی داشته وعملا رعایت نمی گردد ودلیل آن هم این است که افرادی که از هر حیث شایستگی مدیریت را دارند به مناصب مدیریتی دست نمی یابند اما متاسفانه کسانی که حتی اطلاعات چندانی هم از وظایف اصلی سازمان ندارند به مناصب مدیریتی دسترسی پیدا می کنند
بدین ترتیب شما ممکن است به مدیرانی در سازمانهای خود برخورد کنید که باعث تاسف شمامیگردند بدین معنا که هروقت به با عملکردچنین مدیرانی برخورد می کنید می گوئید که فاتحه سازمان خوانده است،واز اینکه سازمان شما دچار چنین مصیبتی شده است رنج می برید.لذا پس از مدتی که اطلاعات بیشتری از رفتار مدیریت در سازمان پیدا می کنیدتازه می فهمید که انتصابات برای رشد وتعالی سازمان نبوده است بلکه هدف نهایی صرفا به منظورسودجویی گروهی که دارای اهداف از پیش تعیین شده می باشدخواهد بود .
سازمانهای صدرالاشاره در دنیا باید یادبگیرند که تنها راه نجات از بحرانهای اقتصادی صرفا جابجایی مدیران در مقاطع تصمیم گیریها می باشد.وتا چنین اموری به عنوان هدف غایی در آن کشورها برای عبور ازبحران سیستم های انتصابات غلط مدیریتی در نظر گرفته نشود هیچگاه مشکلی مرتفع نمی گرد وچنین اموری هرروز باعث خواهد شد که کشورها در عرصه های بازرگانی وامثالهم مشکلاتی را داشته باشند وبه خوبی نتوانندوضعیت اقتصادی ومعیشتی راپیگیری کنند
آیا واقعا فکر می کنید که انتخاب چنین مدیرانی صرفا یک اشتباه سهوی درانتصابات مدیریتی تلقی می شود ؟پاسخ قطعا منفی خواهد بودچراکه وقتی در کشوری از دنیا اکثر انتصابات برمبنای شایسته سالاری صورت نمی گیردوبه دانایی وتوانایی و..هیچگونه توجهی نمی شود ،ما به این نتیجه واحد خواهیم رسید که این کشورها قطعا بامشکلات اقتصادی روبرو خواهند شد ،افراد کوچک وفرصت طلب به ثروتهای بادآورده دسترسی پیدا خواهند کرد،خیانت های اقتصادی در سطح ملی رقم خواهد خورد ،مردم در وضعیت معیشی پایین هم دسترسی نخواهند داشت واهداف اصلی یک ملت صرفا بدست آوردن امکاناتی برای سیر کردن خانواده خود می باشد وکار به جایی می رسد که خانواده ها قدرت پرداخت های عادی را هم برای رفع گرسنگی خود نخواهند داشت،ناگهان همه چیز به صورت افسار گسیخته افزایش می یابد وهیچ کنترلی بر بازارها وجود نخواهد داشت،در گیریهای قومی افزایش می یابد،کوچکترین درگیریها در هر سطحی به بزرگترین شکل خود رونمایی می نماید،با آنکه اکثرا بیکار می شوند ولی از آنجایی که با خود درگیری فکری پیدا می کنند شما می بینید که واقعا هزاران بار بیشتر از زمانی که کار داشت با خودش درگیر است ،آدمها حوصله یکدیگر را نخواهند داشت وممکن است مدتها بگذرد وعزیزترین آدمها از یکدیگر خبر نداشته باشند.بنظر می رسد که دیگر چنین اموری نه یک اشتباه مدیریتی است ونه به عنوان گناه مدیریتی محسوب می گردد بلکه چنین انتصاباتی به عنوان بزرگترین خیانت وتوطئه در عرصه ملی است که بایدبرنامه ریزان وتصمیم گیران کلن کشور یک ستاد بحران در انتخابات آنی مدیران شایسته وواجد شرایط قرار دهند وآدمها را برحسب لیاقتی که دارند به مناصب بگمارند
- بازدید : (384)
انواع مدیران سازمانها
انواع مدیران سازمانهای بازرگانی،گمرکی،اقتصادی،بانکی در کشورهای جهان وکشورهای درجریان توسعه که دچار بحران اقتصادی می شوندبه شرح ذیل فهرست می گردند بنابراین کشورها هرگاه در سازمانهای خود به چنین مدیرانی برخورد می کنید ناگزیرید آنها را به محض شناسایی با مدیران شایسته ای که در نظام شایسته سالاری وعدالت محوری شرایط احراز پست مدیریتی را دارند جابجا کنیدوآنها را به گونه ای یا بازنشسته کنند ،یا اینکه با شرایطی بازخرید نمایند ویا محل های جدیدی را برای خدمت آنان در نظر بگیرند که باعث صدمه زدن به شریانهای اقتصادی کشورنگردد
مدیران دکوری!
مدیران تشریفاتی!
مدیرانی که فیگورمدیریت می گیرند!
مدیران کارچاق کن!
مدیران کارراه انداز!
مدیران سفارشی!
مدیران مدیر نما!
مدیران شایسته !
مدیران دکوری!
به مدیرانی اطلاق می گردد که در مناصب ها بکار گماشته می شوند ودر اصل خود هیچ کاره اند وصرفا فرامین کسانی را انجام می دهند که آنها را به این پستها مشرف کرده اندالبته این مدیران در زمره کسانی قرار می گیرند که امور به آنها دیکته شده است وتا حدودی کارهای عادی را انتجام می دهند منتها کارهای مهم وسفارشی را با هماهنگی به انجام خواهند رسانید
مدیران تشریفاتی!
مدیرانی هستند که اعمال آنها آمیخته به خیانت های بزرگ است منتها تشریفات انجام کارها را بخوبی می شناسند وبه اندازه ای حرفه ای هستند که براحتی حق را ناحق جلوه میدهند وبلعکس به سهولت قادرخواهند بود ناحق را هم به عنوان حق معرفی کنند وتمام کارهای آنها جنبه تشریفاتی دارد وبدین معنا است برای اینکه نشان دهند که یک کارغیر قانونی به صورت کاملا قانونی انجام شده است همه تشریفات ومراحل انجام کار را به صورت جعلی انجام می دهند فکر کنید که انجام کاری نیاز به گذشتن از چند مرحله دارد آنها سعی می کنند اوضاع را به صورت صوری وبا اسناد جعل تا آخرین مرحله پیگیری کنند تا چنانچه منجر به کشف موضوع شود با نفراتی که دارند پاسخگوباشند لذا جزء مدیرانی هستند که کار خلاف را در حالت خلاف خود اسناد سازی می کنند.
مدیرانی که فیگورمدیریت می گیرند!
این مدیران از مدیریت چیزی نمی دانند ،با مسئولیتی که به وی داده اند هیچگونه آشنایی ندارند مثلا ممکن است بالاسری ها آنها را به دلایل متفاوتی جهت سوء استفاده انتخاب کرده باشند مثلا ممکن است ظاهر آنها گمراه کننده وغلط انداز باشد وبرحسب ظاهر فریبنده ومدیریتی که دارند انتخاب شده باشند،چرا که بسیاری از چنین مدیرانی دارای ظاهری موجه وفریبنده می باشند منتها وقتی به آنها مراجعه می کنید می بینید که واقعا عقلی در وجودشان نیست.
شما در هرروز از این آدمها می توانید زیاد ببینید گاها در خیابانها افرادی را می بینید واقعا فکر می کنید که آنها ورزشکارهستند ولی اگر با آنها برخوردی داشته باشید می بینید که واقعا ورزشکار نیستند ولی مثلا چون کارهای سخت انجام می دهند ویا درمزرعه کار می کنند ،یا اینکه کارشان در معادن است،شغلشان در ساختمان سازی،ویا در جابجایی کالاوحمل ونقل کارمی کنند از جسمی تنومند برخوردار هستند که باعث به غلط انداختن ما می گردند وما در نگاه اول فکر می کنیم که آنها ورزشکار هستند مدیران نیز می توانند از چنین شباهت هایی برخوردار باشند ودرنگاه اول شما را به اشتباه بیاندازند ولی با برخوردی که مدیر پیدا می کنید می بینید که فرد مربوطه هیچگونه آشنایی با اصول مدیریتی ندارد
مدیران کارچاق کن!
به مدیرانی اطلاق می گردد که به قوانین ومقررات آشنایی دارند منتها قوانین ومقررات را درجهت درست استفاده نمی کنند ،بدین ترتیب هرگاه کاری درسازمانها به مشکل بر می خورد افراد به چنین مدیرانی که در اصل کارچاق کن هستند مراجعه می کنند ومشکل خود را مرتفع می کنند،چنین مدیرانی معمولا به کسی نه نمی گویند وازگفتن نه گریزان هستند چرا که هر پاسخ نه ای ممکن است منافع آنها را تحت الشعاع قرار دهد ،اکثرا در برخورد با افراد خوشرو هستند ،پیدا کردن چنین مدیرانی به راحتی صورت می گیرد قبل از آنکه در معرفی خود اقدام کنید آن مدیرنحوه انجام کار را به شما با دریافت مبلغ مورد نظر تفهیم می کند زیرا چنین مدیری نفراتی در سازمان دارد وبه محض اینکه کاری در سازمان گره بخورد خبر دارد ونیاز نیست که فرد صاحب مشکل اقدام به ارائه یک بیوگرافی از مشکل بنماید
البته گروهی از این مدیران تبحر در انجام مشکلات کلان را دارند وهرگاه به کیس های کوچکتر بربخورند سعی می کنند جهت رفع مشکل افراد مورد نظر را به نوعچه های خود معرفی کنند
مدیران کارراه انداز!
این مدیران برخلاف مدیران دیگر چه کار را بلد باشند وچه از کار سردرنیاورند به طریقی سعی می کنند کار را انجام دهند گروهی از آنها وقتی اطلاعات کافی در خصوص تشریفات انجام کاری را ندارند چون ممکن است در زمره آدمهای خجالتی باشند سعی می کنند کار را بدون اینکه از کسی بپرسند انجام می دهند زیرا خجالت می کشند بگویند که نمی دانیم این کار چگونه انجام می شود .گروهی دیگر از اینها اگر شیوه انجام رفع مشکل را نمی دانند به هر صورتی که شده از دیگران می پرسند وانجام می دهند ،بعضی ها هم سعی می کنند چگونگی انجام کار را از کارمندان زیردست خود کتبا استعلام کنند ووقتی پاسخ لازم را گرفته اند برگه استعلامی را برای زوزمبادا دربایگانی شخصی خود نگهداری وروی اصل درخئاست ها با دستخط خود دستور می دهند وهرگاه به مشکلی برخوردند سابقه استعلام را ارائه داده ومی گویند که امور حسب استعلام از کارشناس صورت گرفته است
مدیران کارراه انداز همانطوری که می دانید با آن اندازه که شما در امور فنی به آن ایمان دارید نیستند وعملا درزمره انسانهای بی سواد تلقی می گردند وچون مدت های مدیدی را برای گروهی خوش خدمتی نموده اند با تبلیغات گروهی سود جو به عنوان افرادی کاردان وبا شخصیت وکارراه انداز معرفی می شوند اما واقعیت این است که آنها از نداشتن دانش خود در امور فنی از همه اگاهترند
چنین مدیرانی وقتی به کارمندانی برخورد می کنند که دارای دانش فنی می باشند در مرحله اول آنها را شناسایی کرده ونهایت تلاش خودرا بکار می گیرند تا آنها را از واحدهایی که در حوزه فعالیت آنهاست دور کنند بدین ترتیب اقدام به ایراد گیری از عملکرد فرد مورد نظر می کنندتا بلاخره شرایطی را برای خروج یک کارمند دانا وتونا از حوزه مسئولیت خود فراهم کنند
مدیران سفارشی!
جزء مدیرانی هستند که به برحسب شایسته سالاری به مناصب مدیریتی دست نیافته اند ،انها چون نفراتی را در مقامات راس سازمانی داشته اند به عنوان واسطه قرار داده ومناصب مدیریتی را پیگیری می کنند وبلاخره با معرفی آنها به جایگاههای مدیریتی دست می یابند ،این مدیران هم ممکن است از بین کارمندان خوب انتخاب شوند وهم می توانند از بین کارمندانی انتخاب شوند که صلاحیت احراز پست مدیریتی را ندارند .در هر دوحالت سازمان از وجود چنین مدیرانی صدمه خواهد دید .
این مدیران به علت اینکه با سفارش ومعرفی گروه ویا حزب خاصی به مناصب مدیریتی می رسند بنابراین در سازمانهایی که مسئولیت می گیرند هرگز پیگیر امور براساس عدالت ووجدان نیستند ودر تمام احوال منافع گروه وحزب خود را در سازمان دنبال می کنند اگرچه ممکن است تعدادی از آنها خوب وبد را براحتی بتوانند از هم تمیز دهند منتها پیگیری منافع حزبی آنها را از رسیدن به اهداف واقعی باز میدارد
مدیران مدیر نما!
چنین مدیرانی سعی می کنند به صورت نمایشی کارمندان را تحت توجه خود قرار دهند ،با تبحری که دارند سعی می کنند به صورت نمایشی گوشه چشمی به کارمندان دیگر نمایند به عنوان مثال با امتیازات فراوانی که در سازمان به باند وگروه خود می دهند سعی می کنند امتیازاتی که صرفا جنبه تشریفاتی هم دارند را به عموم کارمندان به گونه ای ارائه نمایند ممکن است مثلا در روز تولد کارمند به وی سکه ای ،پاداشی وغیره بدهند وبگویند که ما در فکر شما هم بودیم ،چنین مدیرانی قصد نداشتند که شمارا مورد لطف قرار دهند بلکه سعی می کنند که به گونه ای کارهای نمایشی انجام دهند واز تبلیغات این حرکت عایداتی را در آتی مثل آرامش سازمانی بدست آورند که در اصل نوعی نمک گیر کردن کارمندان تلقی می شود البته چنین حرکت های متقلبانه ای برای انجام حرکات نمایشی در سزتا سر سازمان وفور یافت می شود که خود می توانید آنها را شناسایی کنید
مدیران شایسته !
این مدیران براساس تجربیات وشایستگی ودانش که دارند به مناصب مدیریتی دسترسی پیدا می کنند ،در چنین مدیرانی ویژگی مثبت مدیریتی فراوان است ومعمولا مدیرانی زحمت کش بوده که با طی مراحل سازمانی به مدیریت رسیده اند .بنابراین چگونگی مدیریت آنها قابل مقایسه با مدیران دیگر نیست وبا توجه به اینکه در نظام شایسته سالاری وعدالت محوری به جایگاههای مدیریتی دست می یابند بنابراین تحولی که در دوران مدیریتی آنها بوجود می آید تحول پایدار می باشد وچنانچه سازمانی که آنها به چنین مقاماتی دسترسی پیدا می کنند سالم نباشد طول دوران مدیریتی آنها با کارشکنی های فراوان کوتاه می شود
- بازدید : (399)
دلایل بی ارزش شدن پول در برخی ازکشورها
سربه فلک کشیدن ارزها
چگونه باید برواردات کالا به کشورها باید مدیریت کنیم تا با کاهش صادرات مواجه نگردیم
چه سیاستی را تعقیب باید کنیم که کاهش واردات منجر به افزایش صادرات گردد؟
آیا واقعا اگر واردات را کاهش بدهیم صادرات ما افزایش می یابد؟
چه مدیرانی شایستگی مدیریت برواردات به کشورهای در جریان توسعه را در مشاغل بازرگانی،اقتصادی،بانکی،گمرکی وصنایع دارند؟
همانطوری که میدانید سیاست مدیریت برواردات به عنوان یک سیاست جایگزین سازی واردات با محصولات داخلی تلقی مکی گردد که مدیریت بر چنین موضوعی نیاز به داشتن صاحب نظران تجاری ،اقتصادی،بانکی وگمرکی داردچراکه اگر ابزارهای نظارتی نباشد که این موضوع را به درستی مدیریت کنند در اقتصاد کشور مشکلاتی بوجود می آید که عبور از این بحران کشورهای در حال ضرر را متضرر می نماید
اهداف اصلی برای سیاست صدرالاشاره همان بهبود وضعیت اشتغال وکاهش کسری حسابهای جاری در ترازهای پرداخت کشورها است .اما نکته جالب توجه این است که آیا مدیران قوی نیز در کنار چنین تصمیماتی که بتوانند اهداف اصلی سیاست را تعقیب کنند وجود دارند یا خیر ،چرا که عدم مدیریت صحیح بر سیاست های جایگزینی واردات با محصولات داخلی چنانچه درست مدیریت نشود وضعیت اقتصادی کشور را حتی از نظر ارزی وخیم تر خواهد کرد.
کشورهای در جریان توسعه باید مدیرانی داشته باشند که بدانند در این سیستم چه محصولاتی را باید در سیاست جایگزینی مدیریت کنند ؟آیا هرکالایی را می شود در این سیستم در کشور مدیریت نمود مسلما پاسخ این است که باید بر گروهی از کالا ها که مهم هستند باید مدیریت نمود واگر به صورت آشفته تصمیمات اعمال شود وبرنامه های مدونی تنظیم نگردد تجارب جهانی نشان می دهد که تبعیت از این سیاستها منجر به ایجاد بهبود در ذخایر ارزی نخواهد شد زیرا بسیاری از این کشورها همزمان با چنین مباحثی اقدام به واردات بی رویه کالاهای سرمایه ای می نمایند که اوضاع را وخیم تر می کند
این سیاست باعث می شود که واردات محدود شود وازطرفی به تولیدات داخلی یارانه پرداخت شود،لذا وقتی به تولید کالایی یارانه پرداخت می شود به این معناست که هزینه های تولید نیز به موازات آن گسترش پیدا کرده استکه همین امر منجر به کاهش صادرات از کشور می گرددوبا اجرای چنین سیاستی کشورها نمی توانند به ارز حاصل از منابع صادراتی دسترسی پیدا کنند البته چنین مواردی بیشتر در زمانهایی حادث می شود که هماهنگی های لازم در بخشهای اقتصادی،بانکی،گمرکی،بازرگانی،صنایع وتولیدکنندگان وهمچنین صاحب نظران اقتصادی وجود ندارد لذا همیشه باید در مراحل اولیه اجرای چنین طرحهایی گروهی به صورت مجزا وبا طراحی برنامه جامع وکامل وگرنه با معرفی نمایندگانی به منظور نظارت برچنین اموری هیچگونه مشکلی رفع نمی شود
معمولا در اجرای هرگونه طرحهایی در کشورهای درجریان توسعه مدیران یاد گرفته اند که در اوقات بیکاری خود این امور را پیگیری کنند،با نمایندگانی که تعدادی سازمانها معرفی می کنند وآن هم که افرادی غیر متخصص هستند امور را پیگیری می کنند که چنین پیگیری هایی بسیار خطرناک است،یا معمولا نمایندگان سازمانها این امور را در غالب چند جلسه دوساعته وامثالهم دنبال می کنند که باعث تاسف در کشورهای درجریان توسعه می باشدو....
چنین کشورهایی که این سیاست ها را اعمال می کنند کشورهای درونگرا می گویند که اگر مدیران قوی هم در عرصه های نظارت بر چنین سیاست هاییی وجود نداشته باشد هر روز وضعیت اقتصادی را با مشکلات بیشتری روبرو می کنند
این ایده در اوایل سالهای پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از سیاست ها واستراژی های توسعه قلمداد می شد البته تا زمانی که چنین اموری هم به طور صحیح مدیریت شوند وهم توسط مدیران کارآمد نظارت گردند وسیاست صنعتی شدن را در حالت درست دنبال کنند چرا که بالاترین استراژی برای صنعتی شدن حمایت از صنایع وتولیدات داخلی است اما چه صنایعی مورد حمایت قرار گیرند جای تامل خواهد داشت که باید درمباحث تخصصی به آنها پرداخته شود.
این سیاست منجر به کشیدن دیوارهای به موازات واردات کالاها می گردد واز طرفی نوعی سهمیه بندی بر واردات خواهد بود که همان برپا سازی دیوارهای حمایت تعرفه ای تلقی می شود لذا در کشورهای در حال توسعه نظارت کنندگان باید به دنبال این واقعیات هم باشند که اعمال حمایت های تعرفه ای با تبانی ها ی گروهی منجر به رانت خواری های کلان اقتصادی نگردد چون گروهی از رانت خواران با گمراه نمودن سیاست های اقتصادی سرشار از سرمایه های بادآورده می گردند که دیگر در آن صورت چنین حرکت هایی یک حرکت اقتصادی تلقی نمی شود بلکه به عنوان یک خیانت ملی وبین المللی تلقی می گردد
با اجرای این سیاست ها انتظار بر این است که کالاههای ساخت داخل وتولیدات ملی جایگزین کالاهای ساخت خارجی ویا همان واردات گردد وبدین ترتیب منجر به رشد کشور شده واقتصاد کشورها شکوفا گردد.ولی تجارب جهانی نشانگر این واقعیت است که نتایج حاصله از اجرای چنین سیاست هایی آن هم بدون برنامه ریزی صحیح وبدون هماهنگی های سازمانهای دخیل در کشورهای در جریان توسعه چون مدیران ضعیفی براوضاع مدیریت می کنند یاس آور می باشد
بنابراین همانطوری که گفته شد اگر درست نظارت ومدیریت گردد ممکن است نتایج خوبی هم حاصل گردد لذا به علت نداشتن مدیران دانشی ونخبه در کشورهای در جریان توسعه این سیاست به ضرر صادرات کشورها خواهد بود ونتایج مورد انتظار هم حاصل نخواهد شد وصادرکنندگان مجبور خواهند بود کالاهای تولید داخل را که با پرداخت یارانه ها تولید می شوند با قیمت های بالاتری خریداری نمایند که این موضوع عملا منجر به کاهش صادرات کالا می گردد که به زیان اقتصاد کشور تلقی می گردد
درخاتمه یادآور می گردد که تقویت چنین ایده های بدون اجرای برنامه های جامع سبب می گردد که برابری ارزش پول به ضرر پولهای داخلی شود وپول داخلی ارزش خود را از دست بدهدکه به معنای همان بالارفتن نرخ ارزهای خارجی در کشورهای در جریان توسعه می گردد که به مفهوم گران شدن در اصل پول داخلی تلقی می گردد وبرای اینکه مقدار محدودی ارز بدست بیاورند ناگزیرند پول زیادی را بابت این کار بدهند که از نظر ارزش پرداختی هیچگاه قابل مقایسه با زمانی که به همین ارز دسترسی پیدا می کردند نمی باشد
البته باید توجه کنیم که کار در همین جا خاتمه نمی یابد بلکه این امر باعث توزیع درآمد به صورت نابرابر می شود تغییراتی را در نرخ ارز دستمزد ها ایجاد می کندکه در نقاط مختلف استقرار کارخانه ها در نزدیکی های شهرها متغییر است ،وهمچنین باعث تسریع در مهاجرت از روستاها به شهرها می گرددودر کوتاه مدت هم باعث افزایش قابل ملاحظه ای در محصولات صنعتی می شودکه پس از مدتی به علت افزایش تقاضا برای محصولات وارداتی معمولا با کاهش محصولات داخلی مواجه می گردد
- بازدید : (471)
تئوری جدید نوین سازی گمرکات جهانی وادارات بازرگانی واقتصادی
مدیران واقعی در دنیا وکشورهای در حال توسعه باید پیگیر اهداف اصلی سازمان خویش باشند
مدیران کارآمد در کشورها نبایدوقت خویش را درگیر امورفرعی سازمان کنند
پرداختن به سایروظایف سازمان مدیران رااز انجام وظایف اصلی باز میدارد
شما هم اگردرزمره مدیران زیر هستید چنانچه ازلحاظ فنی ودانش امور گمرکی نمی توانید سازمان خودرا برای رسیدن به اهداف سازمانی کمک کنید بهتر است راه خدمت گذاری را برای مدیرانی که شایستگی مدیریت دارند هموار کنید وداوطلبانه با ایثار واز خودگذشتگی عدم توانایی خودرا به مسئولین بالای سازمان خود اعلام کنید چرا که بزرگترین افتخار زمانی برای یک فرد حاصل می شود که یک مدیر وقتی که به این نتیجه رسید که با مدیریتش نه تنها پیشرفتی در سازمان ایجاد نمی شود بلکه هروز برمشکلات سازمانش اضافه می شود این است که خود به طور داوطلبانه ناتوانی خود را اعلام کند،بنابراین موقعیت برای انتصاب مدیران دیگریی برمبنای شایسته سالاری فراهم می آیدکه می تواند در تعالی سازمان موثر باشد
مدیران واقعی سعی می کنند در حوزه تخصصی آن سازمان ایفای نقش کنند وازپرداختن به وظایف فرعی وپشتیبانی سازمان خودداری می نمایند شما فکر کنید که شخصی به عنوان مدیریت گمرک مسئولیت بزرگترین گمرک مرزی را در کشور خود به عهده دارد به نظر شما آن مدیر بهتر است پیگیر چه وظایفی در آن سازمان باشد؟
یقینا پاسختان این است که یک مدیر گمرک باید در وظایف اصلی سازمان موفق باشد ،درامورفنی گمرک نوآوری کند،باعث اقتدارگمرک در وظایف اصلی شود،تسهیلات لازم را درانجام تشریفات گمرکی فراهم آورود،ایده هایی را که باعث طرقی اهداف اصلی سازمان است پیگیری نماید، وظایف فرعی سازمان را به مسئولین مربوطه واگذار کند ووقت خود را فقط برای ارائه طرح وعقاید در سیطره وظایف اصلی استفاده کند،کمتر در وظایفی که جنبه پشتیبانی دارد دخالت کند،چرا که در وظایف پشتیبانی مثل امور مالی،حقوقی،کارپردازی،تدارکات وامثالهم همانطوری که میدانید یک مدیر درسازمان خود معاونت اداری ومالی دارد بنابر این نیاز ندارد مستقیما دراین اموردخالت کند بلکه بهتر است براین امور صرفا نظارت کند ،اگر مدیر به چنین اموری مستقیما رسیدگی کند وقت رسیدگی به امور گمرکی را نخواهد داشت ،اگرقرار است ساختمانی ساخته شود باتوجه به اینکه معاونت اداری ومالی دارای تخصص لازم در آن زمینه می باشد بهتر است برچنین اموری رسیدگی نماید
بنابراین در سازمانی که وظایف اصلی آن از وظایف فرعی آن تفکیک شده است دیگر پرداختن یک مدیر به امور ورزشی ویا ساختمان سازی،تعمیرات ،بهسازی ونوسازی،ومواردی از این قبیل اشتباه محض مدیریتی است چرا که هرکدام از آن قسمت ها برای خود دارای مدیران ویا معاونین تخصصی در سازمان می باشد ووظیفه یک مدیر نظارت بر عملکرد آنهاست ،معمولا مدیران ضعیف خودرا درگیر امور اجرایی غیر مرتبط با وظایف اصلی شان می نمایند،وافتخارات چنین مدیرانی صرفا در ساختن استخرهای شنا،پارکهای بازی،تعمیر منازل سازمانی،نصب لوازم خنک کننده،خرید کامپیوتر،تهیه لوازم اداری،تعمیرات وبهسازی ساختمان اداری،رنگ آمیزی اداره ومنازل،و...می باشد علی ایالحال همانطوری که میدانید پرداختن به چنین اموری بد نیست ولی از آنجائیکه چنین اموری زیر نظر معاونت های مربوطه انجام می شود پرداختن مستقیم به این امور یک افتخار نیست بلکه باعث می شود یک مدیر از پرداختن به وظایف واقعی عقب بماند.چنین مدیرانی چون خود را در گیر وظایف خارج از حوزه های فنی می نمایند معمولا وقتی برای انجام وظایف اصلی ندارند .لذا شایسته است یک مدیر به امور ی بپردازد که سازمان برای تحقق آن اهداف بنیانگذاری شده است ،یک مدیر باید بیکارترین فرد در سازمان خود باشد وفقط وفقط در سازمان فرصت فکر کردن داشته باشد وبه سازمان خود فکر وایده فنی ارائه نماید که منجر به تعالی سازمان در اهداف اصلی آن می باشد
مسلما اهداف یک گمرک به ساختن یک استخر ویا تعمیر چند ساختمان بنیانگذاری نشده است اما اگر مدیری برای وظایف اصلی گمرک احترام قایل نشود ممکن است اشتباهات او باعث خسارات فراوانی بر سازمان گردد.مدیران اگر دانش گمرکی داشته باشند هیچگاه وظایف اصلی خود را به دیگران واگذار نمی نمایند وسعی می کنند که وظایف فرعی خودرا به دیگر کارمندان واگذار نمایند البته باید شخصی که وظایف به وی واگذار می شود شایستگی فنی انجام امور را داشته باشد واز هر لحاظ در سازمان خود سرآمد دیگران باشد ودیگران هم هضم چنین موقعیتی را برای کسی که به وی تفویض اختیار می شود داشته باشند
سازمانهای زیادی را حتما شما سراغ دارید که مدیران آنها خود کاری انجام نمی دهند بلکه تمام وظایف خود را به دیگران که حتی شایستگی انجام جنین اموری را ندارندواگذار می کنند
مباحث زیر مربوط به کشور خاصی نیست چنین مواردی ممکن است در هر کشوری در سازمانها وجود داشته باشد وازطرفی اشاره به سازمان خاصی نیزندارد چرا که چنین مواردی نه تنها در گمرکات کشورهای در حال توسعه ممکن است وجود داشته باشدبلکه در موسسات بازرگانی ،اقتصاد وبانک هم ممکن است به مواردی مشابه آنچه که در ذیل گفته می شود وجود داشته باشد
- بازدید : (488)
کشورهای جهان مخصوصا کشورهای درجریان توسعه درتعیین سیستم نرخ ارز مراقب باشند!
سیستم دونرخی ارزدرواردات کالا ازطریق گمرک به کشور
آیا می دانید که بسیاری از کشورهای جهان بی آنکه بدانند عملا از سیستم دویا چند نرخی ارز استفاده می کنند؟
آیا میدانید که مفاهیم اصلی سیستم دونرخی ارزدرواردات کالا ازطریق گمرک به چه مفهومی است؟
یارانه پنهان ازطریق واردات کالا!
رانت خواری اقتصادی ازطریق سیستم واردات کالا!
همانطوری که میدانیدبرای واردات کالا به کشورگاها برای ورودکالاهای اساسی وبرخی دیگراز کالاها نرخ ارزثابتی را تعیین می کنند وبرای سایر اقلام وارداتی به کشور نرخ ارزبالاتری را درنظر می گیرند.لذا نرخ کالاهای اساسی گاها چندین برابر کمتر از نرخ وارداتی سایر اقلام کالا می باشد
بدین ترتیب قاعده واصول اساسی در نظام دونرخی ارز برای واردات کالا از طریق مبادی مرزی ورودی گمرک بیانگر این واقعیت خواهد بود که این سیست ونظام دونرخی ارز منجر به بروز پدیده یارانه های پنهان می شود ونکته جالب واساسی این است که این موضوع تنها به همین جا ختم نمی شود چرا که کوچکترین مشکلی که در امور اتجاری وبازرگانی کشور می شود این است که موجب رانت خواری های اقتصادی می گردد
بی آنکه کشورها ازنظر علمی در این موضوع تفهیم شوند عملا خود از این سیستم استفاده می کنند واگر نرخهای ارز هم برای تمامی کالاها یکسان باشد بازهم این مشکل دونرخی ارزها وجود خواهد داشت به عنوان مثال وقتی یک کالایی با شرایط معافیت،بخشودگی ،تسهیلاویژه وامثالهم وارد کشور می شود باز هم نشان دهنده این واقعیت هست که وارد کننده با پرداخت های کمتری ویا حتی بدون پرداخت هزینه اقدام به واردات کالا از طریق گمرک می نماید که در اصل بازهم به همان مفهوم دونرخی ویا حتی چند نرخی ارز تلقی می گردد
بنابراین باید مراقب باشیم که در سیاست های دونرخی ویا تک نرخی ارز برای واردات کالا به کشور ممکن است چه مفاهیم گمراه کننده ای وجود داشته باشد که ممکن است تصمیم گیران کلان اقتصادی با چنین موقعیت های از احزاب واردکننده کالاها به کشورحمایت کنند که نتیجه این حمایتها به خودی خود منجر به بروز یارانه های پنهان می گردد که درنوع دیگری ما می توانیم بگوئیم که این حرکتها حتی باعث بروز پدیده ای قویتر تحت عنوان رانت خواری های اقتصادی می گردد که رشد بی رویه چنین وارداتی ممکن است گروهی را به صورت جهشی صاحب ثروت های بادآورده وکلان اقتصادی نمایندبنابراین کشورهایی کبا چنین سیستم هایی اقدام به واردات کالا می نمایند باید مراقب باشند که در کنار جابجایی های تغییراتی نرخهای ارز ممکن است مفاهیمی وجود داشته باشد که منجر به بحران های اقتصادی در کشورهای دنیا ومخصوصا کشورهای درجریان توسعه می شود
کسانی که در تعیین نرخ ارزها دخالت دارند لازم است نسبت به مفاهیم گمرکی ازجمله واردات وامثالهم آشنایی داشته باشند ،از ارزشهای وارداتی کالاهاازطریق سیستم ارزش گمرک ایران(ستاک) اطلاعات دقیقی داشته باشند ،نوع کالاهایی که وارد کشور می شوند راازلحاظ تنوع وکشورهای واردکننده بشناسند،از نوع وکیفیت کالاهای مشابه وارداتی نیز اطلاعات جامع وکاملی داشته باشند ،وبه طور کلی بدانند که در هر سیستم نرخ ارزچه کالاهایی می توانند از حساسیت بالایی برخوردار باشند که هرگونه تصمیمات ارکان بانکی وامثالهم در این موقعیت ها که کشورهای در جریان توسعه دچار بحران اقتصادی می شوند را با هماهنگی گروهی مختلفی از جمله گمرک، بازرگانی،اموراقتصادی ،دانشکده اقتصادی کشور،اساتید به نام دانشگاهها وامثالهم انجام دهند