- بازدید : (434)
جهاد مدیریتی
آرایش جدید مدیریتی
اصلاح ساختار مدیریتی
سازماندهی وآرایش مدیریت
مطمئن باشید که تعویض مدیران چند سازمان در کمتر از یکماه قابل انجام است چرا که در عرض چند روز مطالعه مردم یک کشور برای تعیین سرنوشت کشور خودنمایندگان متعددی را به مجلس آن کشور معرفی می کنند بنابراین جابجایی مدیران سازمانها از جابجایی کارمندان انتقالی یک سازمان آسان تر است
در شرایط بحران اقتصادی به تصمیم گیران کشورهای در گیر بحران در دنیاتوصیه می شود که :
چشمان خودرا ببندید ومدیران شایسته ،عدالت محور،با انصاف وباوجدان کاری راجایگزین مدیران قبلی کنیدواز شیطنت آنها نترسید و آنها را که واقعا در ایجاد بحران اقتصادی مداخله داشتند نه تنها سرجایشان می نشانید بلکه باید در مقابل آنها ایستادگی کرده واز آنها در مقابل عملکرد ضعیفشان پاسخ بخواهید.واز اینکه خودمان را سرگرم عواملی کنیم که اعلام میدارند جابجایی مدیران خیانتکار به صلاح کشور نیست ومواردی از این قبیل باید با قدرت تغییرات را ایجاد کرد وگرنه مصلحت اندیشی در شرایط بحران اقتصادی دامنگیر ساختار های سیاسی نیزخواهد شد
معمولا کشورهایی در دنیاکه درگیر بحران های اقتصادی می شوندناگزیرند در ساختار وترکیب مدیریتی خویش تغییراتی ایجاد کنند بیشترین تغییراتی که در سطوح مدیریتی ایجاد می شود معمولا به سازمانهایی نظیر بازرگانی،اقتصاد،بانک،گمرک،صنایع،استاندارد،شرکت نفت بر می گردد .بدین ترتیب دولتها موظفند در ساختارهای مدیریتی سازمانهای صدرالاشاره تغییراتی ایجاد کنند چراکه مدیریت های ضعیف منجر به بحران های اقتصادی می شود.بجای مدیرانی که با روابط به مشاغل حساس مدیریتی رسیده اند باید ازمدیرانی استفاده نمود که بر اساس ضوابط شایستگی مدیریت را دارند در سازمانهای که دارای سیستم های مدیریتی بیمار می باشند تداوم روند مدیریتی به صلاح ملت وگردانندگان آن کشور نخواهد بود.بدور از هرگونه تعصبی باید عذر آنانی را که شرایط مدیریت را ندارند خواست .
مدیریت هایی که برمبنای پول وسرمایه شکل گیری می کنند نتیجه ای جز بحران اقتصادی نخواهند داشت.ممکن است گروهی بواسطه های گوناگونی به مناصب مدیریتی دست یافته باشند ولی مهم این است که آیا واقعا شایستگی صدارت بر سازمانها را داشته اند یا خیر.درسازمانهایی که بیماری واگیر دار مدیریتی وجود دارد معمولا مدیران آن سازمانها با شایستگی ورعایت عدالت محوری به آن مناصب گمارده نشده اند واکثرا با پول ،پارتی وسفارش به موقعیت های مربوطه دست یافته اند
مدیران سازمانهای بیمار از هیچ تلاشی برای حفظ موقعیت خود دست بر نمی دارند آنها سعی می کنند هر قسمت اداره را به فرد با نفوذی بدهند فرضا یکی از ادارات کشور را در نظر بگیرید ،ممکن است بخشی از فعالیت آن ادراه به بخش های خصوصی واگذار شده باشد اگر دقیق در مورد آن سازمان بررسی کنید می بینید که آن بخش یا به گروه خاصی که موردنظر خودشان بوده است واگذار شده است ،یا اینکه آن بخش به افرادی از گروه خودشان که در بیرون از اداره به نام آنها فعالیت می کنند واگذار گردیده است،ممکن است علت واگذاری حفظ موقعیت خودشان باشد ویا بالا دستی ها فشار آورده اند که بخشهایی از فعلیت ها که دارای سودسرشار وبی درد سر است به افراد مورد نظر واگذار شود
اگر به مشاغل حساس بعضی از سازمانها نگاهی کوتاه بیندازید می بینید که همه موقعیت های حساس به افراد خاصی واگذار شده است که اگر به صورت یک پروژه دانشگاهی مورد تحقیق قرار گیرند می بینید که پشت سر هرکدام از این مناصب وموقعیت های کلیدی داستانی غم انگیز نهفته است که در مجموع منجر به تشکیل یک سازمان بیمار می دهند
مدیران چنین سازمانهایی که باعث تخریب اقتصاد کشور می شوند اکثرا دارای دانش مدیریتی نمی باشند وچنانچه از آنها خواسته شود که علت دستیابی شما به مناصب مدیریتی چه بوده است چیزی برای گفتن ندارند واگر از آنها بخواهید که شما چه خلاقیت،حسن،تدبیر،دانش،عملکرد مثبت،حرکت ممتاز،تحقیقات،تالیفات وغیره در حرفه مورد نظر خود داشتیتد که به مناصب مدیریتی گماشته شدید واقعا چیزی برای گفتن ندارند.بنابراین در یک طرح سازماندهی شده باید گروهی از مجلس،قوه قضائیه ومجریه با همکاری سازمان مدیریت وبرنامه ریزی با هماهنگی گروههای نظارتی وتجسسی(ممکن است سازمانها در کشورها متفاوت باشند که برچنین اموری مدیریت می کنند که هر کشوری براساس ساختارهایی که دارد می تواند بر مناصب مدیریتی نظارت کند) در یک طرح ویژه مدیرانی را که در هر سازمان شایستگی مدیریتی دارند شناسایی کنند وانها را جایگزین مدیرانی کنند که منجر به نابودی اقتصاد یک کشور شده اند
کشورها نباید از جابجایی مدیران هراس داشته باشند واز جابجایی آنها نگران وضعیت آتی شوند که مبادا چنین مدیرانی در انجام امور شیطنت کنند .جای هیچگونه نگرانی نیست باید آنها را سر جایشان نشاند .گروهی را که باعث تخریب اقتصاد کشوری می شوندوازطرفی زبان درازی می کنند با یک حرکت حساب شده می شود براحتی می توان مدیریت کرد ونه تنها می توان آنها را مدیریت کرد بلکه باید در مقابل مشکلاتی را که از نظر اقتصادی برای کشور ایجاد کرده اند پاسخگو باشند .در این مواقع آحاد ملت به این حرکت بزرگ وملی کمک خواهند کرد وگرنه در کشورهایی که دچار بحران اقتصادی می شوند اکثر آنانی که براساس شایستگی به موقعیتی دست نیافته اند می گویند در شرایطی فعلی تعویض فلان مدیر به صلاح سازمان نمی باشد .لذا تجربیات جهانی نشان می دهد که مصلحت اندیشی های این چنینی نه تنها اوضاع اقتصادی را وخیم تر نموده بلکه هر روز یک قدم بیشتر با عث تخریب ساختارهای سیاسی یک کشور شده است.
- بازدید : (402)
تشکیل ستاد بحران انتصابات مدیریتی درکشورهای دنیا که دچار بحران های اقتصادی می شوند!
توطئه های مدیریتی در انتصابات!
آیا بهتر نیست در مورد مدیرانی که بدون شایستگی به مدیریت می رسند از اصطلاح بالاسری استفاده کنیم واز بکاربردن واژه مدیر درخصوص آنها خودداری کنیم؟
کشورهایی دردنیا با مشکلات بحران اقتصادی دست وپنجه نرم می کنند که مشاغل حساس ادارات بازرگانی،گمرک،بانک واقتصادبه مدیرانی ضعیف واگذار شده است بنابراین اگر ساختار مدیریتی هرکدام از چنین سازمانهایی را مورد بررسی وتجزیه وتحلیل قرار دهید می بینید که مدیران آنها براساس شایستگی هایی که داشته اند به مناصب مدیریتی دسترسی پیدا نکرده اند ،معمولا کارمندانی از رده های پایین سازمان بدون رعایت ضوابط وصرفا با رعایت روابط به مناصب فوق دسترسی می یابند.در آن سازمانها کارمندانی وجود دارند که از هر حیث نسبت به مقامات بالاسری خود ازنظر مدیریتی ارجحیت دارند.بنابراین چنین مدیرانی نه تنها به اصول وابزارهای مدیریتی آشنا نیستند بلکه با رفتار های غیرمدیریتی وخارج از عرف با عث تضعیف سازمانهای خود می شوند.
در سازمانهایی که چنین مدیرانی مدیریت می کنند دیگر نباید از اصطلاح مدیر استفاده کنیم وبهتر است که بگوئیم کسانی که بالاسر سازمان قرار می گیرند زیرا مدیر به کسانی اطلاق می گردد که صلاحیت احراز مشاغل مدیریت را داشته باشند وهر فردی که نتواند به چنین مهمی دسترسی پیدا کنند به آنها بالاسرس سازمان می توان اطلاق کرد ودر زمره کسانی تلقی می گردند که برای آنها خارج از عرف معمول وبدون رعایت هیچگونه مقررات حکم صادرشده است
شما بیمارستانی را در نظر بگیرید که دارای تعدادی پزشک می باشد وهر پزشکی که در آن سازمان طبابت می کند به طوریقین فارغ التحصل پزشکی است وتحت هیچ شرایطی امکان ندارد که یک حسابدارویا حقوقدان را در آن بیمارستان به عنوان پزشک معرفی کنند .بنابراین رعایت چنین اصول ومقرراتی در انتصابات وبکارگرفتنها در بسیاری از رشته هااز جمله امور پزشکی الزامی است متاسفانه در مشاغل مدیریتی هیچگونه ضوابط متحد الشکلی رعایت نمی شود وافرادی که هیچگونه شایستگی مدیریت راندارند با سفارش گروهی سود جوبه مناصب مدیریتی دست می یابندواگر مقرراتی را هم برای انتصابات در نظر بگیرند بنا به هزاران دلایل متعدد اجرا نمی کنند چرا که مقررات ودستورالعمل هابیشتر جنبه تشریفاتی داشته وعملا رعایت نمی گردد ودلیل آن هم این است که افرادی که از هر حیث شایستگی مدیریت را دارند به مناصب مدیریتی دست نمی یابند اما متاسفانه کسانی که حتی اطلاعات چندانی هم از وظایف اصلی سازمان ندارند به مناصب مدیریتی دسترسی پیدا می کنند
بدین ترتیب شما ممکن است به مدیرانی در سازمانهای خود برخورد کنید که باعث تاسف شمامیگردند بدین معنا که هروقت به با عملکردچنین مدیرانی برخورد می کنید می گوئید که فاتحه سازمان خوانده است،واز اینکه سازمان شما دچار چنین مصیبتی شده است رنج می برید.لذا پس از مدتی که اطلاعات بیشتری از رفتار مدیریت در سازمان پیدا می کنیدتازه می فهمید که انتصابات برای رشد وتعالی سازمان نبوده است بلکه هدف نهایی صرفا به منظورسودجویی گروهی که دارای اهداف از پیش تعیین شده می باشدخواهد بود .
سازمانهای صدرالاشاره در دنیا باید یادبگیرند که تنها راه نجات از بحرانهای اقتصادی صرفا جابجایی مدیران در مقاطع تصمیم گیریها می باشد.وتا چنین اموری به عنوان هدف غایی در آن کشورها برای عبور ازبحران سیستم های انتصابات غلط مدیریتی در نظر گرفته نشود هیچگاه مشکلی مرتفع نمی گرد وچنین اموری هرروز باعث خواهد شد که کشورها در عرصه های بازرگانی وامثالهم مشکلاتی را داشته باشند وبه خوبی نتوانندوضعیت اقتصادی ومعیشتی راپیگیری کنند
آیا واقعا فکر می کنید که انتخاب چنین مدیرانی صرفا یک اشتباه سهوی درانتصابات مدیریتی تلقی می شود ؟پاسخ قطعا منفی خواهد بودچراکه وقتی در کشوری از دنیا اکثر انتصابات برمبنای شایسته سالاری صورت نمی گیردوبه دانایی وتوانایی و..هیچگونه توجهی نمی شود ،ما به این نتیجه واحد خواهیم رسید که این کشورها قطعا بامشکلات اقتصادی روبرو خواهند شد ،افراد کوچک وفرصت طلب به ثروتهای بادآورده دسترسی پیدا خواهند کرد،خیانت های اقتصادی در سطح ملی رقم خواهد خورد ،مردم در وضعیت معیشی پایین هم دسترسی نخواهند داشت واهداف اصلی یک ملت صرفا بدست آوردن امکاناتی برای سیر کردن خانواده خود می باشد وکار به جایی می رسد که خانواده ها قدرت پرداخت های عادی را هم برای رفع گرسنگی خود نخواهند داشت،ناگهان همه چیز به صورت افسار گسیخته افزایش می یابد وهیچ کنترلی بر بازارها وجود نخواهد داشت،در گیریهای قومی افزایش می یابد،کوچکترین درگیریها در هر سطحی به بزرگترین شکل خود رونمایی می نماید،با آنکه اکثرا بیکار می شوند ولی از آنجایی که با خود درگیری فکری پیدا می کنند شما می بینید که واقعا هزاران بار بیشتر از زمانی که کار داشت با خودش درگیر است ،آدمها حوصله یکدیگر را نخواهند داشت وممکن است مدتها بگذرد وعزیزترین آدمها از یکدیگر خبر نداشته باشند.بنظر می رسد که دیگر چنین اموری نه یک اشتباه مدیریتی است ونه به عنوان گناه مدیریتی محسوب می گردد بلکه چنین انتصاباتی به عنوان بزرگترین خیانت وتوطئه در عرصه ملی است که بایدبرنامه ریزان وتصمیم گیران کلن کشور یک ستاد بحران در انتخابات آنی مدیران شایسته وواجد شرایط قرار دهند وآدمها را برحسب لیاقتی که دارند به مناصب بگمارند
- بازدید : (376)
انواع مدیران سازمانها
انواع مدیران سازمانهای بازرگانی،گمرکی،اقتصادی،بانکی در کشورهای جهان وکشورهای درجریان توسعه که دچار بحران اقتصادی می شوندبه شرح ذیل فهرست می گردند بنابراین کشورها هرگاه در سازمانهای خود به چنین مدیرانی برخورد می کنید ناگزیرید آنها را به محض شناسایی با مدیران شایسته ای که در نظام شایسته سالاری وعدالت محوری شرایط احراز پست مدیریتی را دارند جابجا کنیدوآنها را به گونه ای یا بازنشسته کنند ،یا اینکه با شرایطی بازخرید نمایند ویا محل های جدیدی را برای خدمت آنان در نظر بگیرند که باعث صدمه زدن به شریانهای اقتصادی کشورنگردد
مدیران دکوری!
مدیران تشریفاتی!
مدیرانی که فیگورمدیریت می گیرند!
مدیران کارچاق کن!
مدیران کارراه انداز!
مدیران سفارشی!
مدیران مدیر نما!
مدیران شایسته !
مدیران دکوری!
به مدیرانی اطلاق می گردد که در مناصب ها بکار گماشته می شوند ودر اصل خود هیچ کاره اند وصرفا فرامین کسانی را انجام می دهند که آنها را به این پستها مشرف کرده اندالبته این مدیران در زمره کسانی قرار می گیرند که امور به آنها دیکته شده است وتا حدودی کارهای عادی را انتجام می دهند منتها کارهای مهم وسفارشی را با هماهنگی به انجام خواهند رسانید
مدیران تشریفاتی!
مدیرانی هستند که اعمال آنها آمیخته به خیانت های بزرگ است منتها تشریفات انجام کارها را بخوبی می شناسند وبه اندازه ای حرفه ای هستند که براحتی حق را ناحق جلوه میدهند وبلعکس به سهولت قادرخواهند بود ناحق را هم به عنوان حق معرفی کنند وتمام کارهای آنها جنبه تشریفاتی دارد وبدین معنا است برای اینکه نشان دهند که یک کارغیر قانونی به صورت کاملا قانونی انجام شده است همه تشریفات ومراحل انجام کار را به صورت جعلی انجام می دهند فکر کنید که انجام کاری نیاز به گذشتن از چند مرحله دارد آنها سعی می کنند اوضاع را به صورت صوری وبا اسناد جعل تا آخرین مرحله پیگیری کنند تا چنانچه منجر به کشف موضوع شود با نفراتی که دارند پاسخگوباشند لذا جزء مدیرانی هستند که کار خلاف را در حالت خلاف خود اسناد سازی می کنند.
مدیرانی که فیگورمدیریت می گیرند!
این مدیران از مدیریت چیزی نمی دانند ،با مسئولیتی که به وی داده اند هیچگونه آشنایی ندارند مثلا ممکن است بالاسری ها آنها را به دلایل متفاوتی جهت سوء استفاده انتخاب کرده باشند مثلا ممکن است ظاهر آنها گمراه کننده وغلط انداز باشد وبرحسب ظاهر فریبنده ومدیریتی که دارند انتخاب شده باشند،چرا که بسیاری از چنین مدیرانی دارای ظاهری موجه وفریبنده می باشند منتها وقتی به آنها مراجعه می کنید می بینید که واقعا عقلی در وجودشان نیست.
شما در هرروز از این آدمها می توانید زیاد ببینید گاها در خیابانها افرادی را می بینید واقعا فکر می کنید که آنها ورزشکارهستند ولی اگر با آنها برخوردی داشته باشید می بینید که واقعا ورزشکار نیستند ولی مثلا چون کارهای سخت انجام می دهند ویا درمزرعه کار می کنند ،یا اینکه کارشان در معادن است،شغلشان در ساختمان سازی،ویا در جابجایی کالاوحمل ونقل کارمی کنند از جسمی تنومند برخوردار هستند که باعث به غلط انداختن ما می گردند وما در نگاه اول فکر می کنیم که آنها ورزشکار هستند مدیران نیز می توانند از چنین شباهت هایی برخوردار باشند ودرنگاه اول شما را به اشتباه بیاندازند ولی با برخوردی که مدیر پیدا می کنید می بینید که فرد مربوطه هیچگونه آشنایی با اصول مدیریتی ندارد
مدیران کارچاق کن!
به مدیرانی اطلاق می گردد که به قوانین ومقررات آشنایی دارند منتها قوانین ومقررات را درجهت درست استفاده نمی کنند ،بدین ترتیب هرگاه کاری درسازمانها به مشکل بر می خورد افراد به چنین مدیرانی که در اصل کارچاق کن هستند مراجعه می کنند ومشکل خود را مرتفع می کنند،چنین مدیرانی معمولا به کسی نه نمی گویند وازگفتن نه گریزان هستند چرا که هر پاسخ نه ای ممکن است منافع آنها را تحت الشعاع قرار دهد ،اکثرا در برخورد با افراد خوشرو هستند ،پیدا کردن چنین مدیرانی به راحتی صورت می گیرد قبل از آنکه در معرفی خود اقدام کنید آن مدیرنحوه انجام کار را به شما با دریافت مبلغ مورد نظر تفهیم می کند زیرا چنین مدیری نفراتی در سازمان دارد وبه محض اینکه کاری در سازمان گره بخورد خبر دارد ونیاز نیست که فرد صاحب مشکل اقدام به ارائه یک بیوگرافی از مشکل بنماید
البته گروهی از این مدیران تبحر در انجام مشکلات کلان را دارند وهرگاه به کیس های کوچکتر بربخورند سعی می کنند جهت رفع مشکل افراد مورد نظر را به نوعچه های خود معرفی کنند
مدیران کارراه انداز!
این مدیران برخلاف مدیران دیگر چه کار را بلد باشند وچه از کار سردرنیاورند به طریقی سعی می کنند کار را انجام دهند گروهی از آنها وقتی اطلاعات کافی در خصوص تشریفات انجام کاری را ندارند چون ممکن است در زمره آدمهای خجالتی باشند سعی می کنند کار را بدون اینکه از کسی بپرسند انجام می دهند زیرا خجالت می کشند بگویند که نمی دانیم این کار چگونه انجام می شود .گروهی دیگر از اینها اگر شیوه انجام رفع مشکل را نمی دانند به هر صورتی که شده از دیگران می پرسند وانجام می دهند ،بعضی ها هم سعی می کنند چگونگی انجام کار را از کارمندان زیردست خود کتبا استعلام کنند ووقتی پاسخ لازم را گرفته اند برگه استعلامی را برای زوزمبادا دربایگانی شخصی خود نگهداری وروی اصل درخئاست ها با دستخط خود دستور می دهند وهرگاه به مشکلی برخوردند سابقه استعلام را ارائه داده ومی گویند که امور حسب استعلام از کارشناس صورت گرفته است
مدیران کارراه انداز همانطوری که می دانید با آن اندازه که شما در امور فنی به آن ایمان دارید نیستند وعملا درزمره انسانهای بی سواد تلقی می گردند وچون مدت های مدیدی را برای گروهی خوش خدمتی نموده اند با تبلیغات گروهی سود جو به عنوان افرادی کاردان وبا شخصیت وکارراه انداز معرفی می شوند اما واقعیت این است که آنها از نداشتن دانش خود در امور فنی از همه اگاهترند
چنین مدیرانی وقتی به کارمندانی برخورد می کنند که دارای دانش فنی می باشند در مرحله اول آنها را شناسایی کرده ونهایت تلاش خودرا بکار می گیرند تا آنها را از واحدهایی که در حوزه فعالیت آنهاست دور کنند بدین ترتیب اقدام به ایراد گیری از عملکرد فرد مورد نظر می کنندتا بلاخره شرایطی را برای خروج یک کارمند دانا وتونا از حوزه مسئولیت خود فراهم کنند
مدیران سفارشی!
جزء مدیرانی هستند که به برحسب شایسته سالاری به مناصب مدیریتی دست نیافته اند ،انها چون نفراتی را در مقامات راس سازمانی داشته اند به عنوان واسطه قرار داده ومناصب مدیریتی را پیگیری می کنند وبلاخره با معرفی آنها به جایگاههای مدیریتی دست می یابند ،این مدیران هم ممکن است از بین کارمندان خوب انتخاب شوند وهم می توانند از بین کارمندانی انتخاب شوند که صلاحیت احراز پست مدیریتی را ندارند .در هر دوحالت سازمان از وجود چنین مدیرانی صدمه خواهد دید .
این مدیران به علت اینکه با سفارش ومعرفی گروه ویا حزب خاصی به مناصب مدیریتی می رسند بنابراین در سازمانهایی که مسئولیت می گیرند هرگز پیگیر امور براساس عدالت ووجدان نیستند ودر تمام احوال منافع گروه وحزب خود را در سازمان دنبال می کنند اگرچه ممکن است تعدادی از آنها خوب وبد را براحتی بتوانند از هم تمیز دهند منتها پیگیری منافع حزبی آنها را از رسیدن به اهداف واقعی باز میدارد
مدیران مدیر نما!
چنین مدیرانی سعی می کنند به صورت نمایشی کارمندان را تحت توجه خود قرار دهند ،با تبحری که دارند سعی می کنند به صورت نمایشی گوشه چشمی به کارمندان دیگر نمایند به عنوان مثال با امتیازات فراوانی که در سازمان به باند وگروه خود می دهند سعی می کنند امتیازاتی که صرفا جنبه تشریفاتی هم دارند را به عموم کارمندان به گونه ای ارائه نمایند ممکن است مثلا در روز تولد کارمند به وی سکه ای ،پاداشی وغیره بدهند وبگویند که ما در فکر شما هم بودیم ،چنین مدیرانی قصد نداشتند که شمارا مورد لطف قرار دهند بلکه سعی می کنند که به گونه ای کارهای نمایشی انجام دهند واز تبلیغات این حرکت عایداتی را در آتی مثل آرامش سازمانی بدست آورند که در اصل نوعی نمک گیر کردن کارمندان تلقی می شود البته چنین حرکت های متقلبانه ای برای انجام حرکات نمایشی در سزتا سر سازمان وفور یافت می شود که خود می توانید آنها را شناسایی کنید
مدیران شایسته !
این مدیران براساس تجربیات وشایستگی ودانش که دارند به مناصب مدیریتی دسترسی پیدا می کنند ،در چنین مدیرانی ویژگی مثبت مدیریتی فراوان است ومعمولا مدیرانی زحمت کش بوده که با طی مراحل سازمانی به مدیریت رسیده اند .بنابراین چگونگی مدیریت آنها قابل مقایسه با مدیران دیگر نیست وبا توجه به اینکه در نظام شایسته سالاری وعدالت محوری به جایگاههای مدیریتی دست می یابند بنابراین تحولی که در دوران مدیریتی آنها بوجود می آید تحول پایدار می باشد وچنانچه سازمانی که آنها به چنین مقاماتی دسترسی پیدا می کنند سالم نباشد طول دوران مدیریتی آنها با کارشکنی های فراوان کوتاه می شود
- بازدید : (391)
دلایل بی ارزش شدن پول در برخی ازکشورها
سربه فلک کشیدن ارزها
چگونه باید برواردات کالا به کشورها باید مدیریت کنیم تا با کاهش صادرات مواجه نگردیم
چه سیاستی را تعقیب باید کنیم که کاهش واردات منجر به افزایش صادرات گردد؟
آیا واقعا اگر واردات را کاهش بدهیم صادرات ما افزایش می یابد؟
چه مدیرانی شایستگی مدیریت برواردات به کشورهای در جریان توسعه را در مشاغل بازرگانی،اقتصادی،بانکی،گمرکی وصنایع دارند؟
همانطوری که میدانید سیاست مدیریت برواردات به عنوان یک سیاست جایگزین سازی واردات با محصولات داخلی تلقی مکی گردد که مدیریت بر چنین موضوعی نیاز به داشتن صاحب نظران تجاری ،اقتصادی،بانکی وگمرکی داردچراکه اگر ابزارهای نظارتی نباشد که این موضوع را به درستی مدیریت کنند در اقتصاد کشور مشکلاتی بوجود می آید که عبور از این بحران کشورهای در حال ضرر را متضرر می نماید
اهداف اصلی برای سیاست صدرالاشاره همان بهبود وضعیت اشتغال وکاهش کسری حسابهای جاری در ترازهای پرداخت کشورها است .اما نکته جالب توجه این است که آیا مدیران قوی نیز در کنار چنین تصمیماتی که بتوانند اهداف اصلی سیاست را تعقیب کنند وجود دارند یا خیر ،چرا که عدم مدیریت صحیح بر سیاست های جایگزینی واردات با محصولات داخلی چنانچه درست مدیریت نشود وضعیت اقتصادی کشور را حتی از نظر ارزی وخیم تر خواهد کرد.
کشورهای در جریان توسعه باید مدیرانی داشته باشند که بدانند در این سیستم چه محصولاتی را باید در سیاست جایگزینی مدیریت کنند ؟آیا هرکالایی را می شود در این سیستم در کشور مدیریت نمود مسلما پاسخ این است که باید بر گروهی از کالا ها که مهم هستند باید مدیریت نمود واگر به صورت آشفته تصمیمات اعمال شود وبرنامه های مدونی تنظیم نگردد تجارب جهانی نشان می دهد که تبعیت از این سیاستها منجر به ایجاد بهبود در ذخایر ارزی نخواهد شد زیرا بسیاری از این کشورها همزمان با چنین مباحثی اقدام به واردات بی رویه کالاهای سرمایه ای می نمایند که اوضاع را وخیم تر می کند
این سیاست باعث می شود که واردات محدود شود وازطرفی به تولیدات داخلی یارانه پرداخت شود،لذا وقتی به تولید کالایی یارانه پرداخت می شود به این معناست که هزینه های تولید نیز به موازات آن گسترش پیدا کرده استکه همین امر منجر به کاهش صادرات از کشور می گرددوبا اجرای چنین سیاستی کشورها نمی توانند به ارز حاصل از منابع صادراتی دسترسی پیدا کنند البته چنین مواردی بیشتر در زمانهایی حادث می شود که هماهنگی های لازم در بخشهای اقتصادی،بانکی،گمرکی،بازرگانی،صنایع وتولیدکنندگان وهمچنین صاحب نظران اقتصادی وجود ندارد لذا همیشه باید در مراحل اولیه اجرای چنین طرحهایی گروهی به صورت مجزا وبا طراحی برنامه جامع وکامل وگرنه با معرفی نمایندگانی به منظور نظارت برچنین اموری هیچگونه مشکلی رفع نمی شود
معمولا در اجرای هرگونه طرحهایی در کشورهای درجریان توسعه مدیران یاد گرفته اند که در اوقات بیکاری خود این امور را پیگیری کنند،با نمایندگانی که تعدادی سازمانها معرفی می کنند وآن هم که افرادی غیر متخصص هستند امور را پیگیری می کنند که چنین پیگیری هایی بسیار خطرناک است،یا معمولا نمایندگان سازمانها این امور را در غالب چند جلسه دوساعته وامثالهم دنبال می کنند که باعث تاسف در کشورهای درجریان توسعه می باشدو....
چنین کشورهایی که این سیاست ها را اعمال می کنند کشورهای درونگرا می گویند که اگر مدیران قوی هم در عرصه های نظارت بر چنین سیاست هاییی وجود نداشته باشد هر روز وضعیت اقتصادی را با مشکلات بیشتری روبرو می کنند
این ایده در اوایل سالهای پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از سیاست ها واستراژی های توسعه قلمداد می شد البته تا زمانی که چنین اموری هم به طور صحیح مدیریت شوند وهم توسط مدیران کارآمد نظارت گردند وسیاست صنعتی شدن را در حالت درست دنبال کنند چرا که بالاترین استراژی برای صنعتی شدن حمایت از صنایع وتولیدات داخلی است اما چه صنایعی مورد حمایت قرار گیرند جای تامل خواهد داشت که باید درمباحث تخصصی به آنها پرداخته شود.
این سیاست منجر به کشیدن دیوارهای به موازات واردات کالاها می گردد واز طرفی نوعی سهمیه بندی بر واردات خواهد بود که همان برپا سازی دیوارهای حمایت تعرفه ای تلقی می شود لذا در کشورهای در حال توسعه نظارت کنندگان باید به دنبال این واقعیات هم باشند که اعمال حمایت های تعرفه ای با تبانی ها ی گروهی منجر به رانت خواری های کلان اقتصادی نگردد چون گروهی از رانت خواران با گمراه نمودن سیاست های اقتصادی سرشار از سرمایه های بادآورده می گردند که دیگر در آن صورت چنین حرکت هایی یک حرکت اقتصادی تلقی نمی شود بلکه به عنوان یک خیانت ملی وبین المللی تلقی می گردد
با اجرای این سیاست ها انتظار بر این است که کالاههای ساخت داخل وتولیدات ملی جایگزین کالاهای ساخت خارجی ویا همان واردات گردد وبدین ترتیب منجر به رشد کشور شده واقتصاد کشورها شکوفا گردد.ولی تجارب جهانی نشانگر این واقعیت است که نتایج حاصله از اجرای چنین سیاست هایی آن هم بدون برنامه ریزی صحیح وبدون هماهنگی های سازمانهای دخیل در کشورهای در جریان توسعه چون مدیران ضعیفی براوضاع مدیریت می کنند یاس آور می باشد
بنابراین همانطوری که گفته شد اگر درست نظارت ومدیریت گردد ممکن است نتایج خوبی هم حاصل گردد لذا به علت نداشتن مدیران دانشی ونخبه در کشورهای در جریان توسعه این سیاست به ضرر صادرات کشورها خواهد بود ونتایج مورد انتظار هم حاصل نخواهد شد وصادرکنندگان مجبور خواهند بود کالاهای تولید داخل را که با پرداخت یارانه ها تولید می شوند با قیمت های بالاتری خریداری نمایند که این موضوع عملا منجر به کاهش صادرات کالا می گردد که به زیان اقتصاد کشور تلقی می گردد
درخاتمه یادآور می گردد که تقویت چنین ایده های بدون اجرای برنامه های جامع سبب می گردد که برابری ارزش پول به ضرر پولهای داخلی شود وپول داخلی ارزش خود را از دست بدهدکه به معنای همان بالارفتن نرخ ارزهای خارجی در کشورهای در جریان توسعه می گردد که به مفهوم گران شدن در اصل پول داخلی تلقی می گردد وبرای اینکه مقدار محدودی ارز بدست بیاورند ناگزیرند پول زیادی را بابت این کار بدهند که از نظر ارزش پرداختی هیچگاه قابل مقایسه با زمانی که به همین ارز دسترسی پیدا می کردند نمی باشد
البته باید توجه کنیم که کار در همین جا خاتمه نمی یابد بلکه این امر باعث توزیع درآمد به صورت نابرابر می شود تغییراتی را در نرخ ارز دستمزد ها ایجاد می کندکه در نقاط مختلف استقرار کارخانه ها در نزدیکی های شهرها متغییر است ،وهمچنین باعث تسریع در مهاجرت از روستاها به شهرها می گرددودر کوتاه مدت هم باعث افزایش قابل ملاحظه ای در محصولات صنعتی می شودکه پس از مدتی به علت افزایش تقاضا برای محصولات وارداتی معمولا با کاهش محصولات داخلی مواجه می گردد
- بازدید : (466)
تئوری جدید نوین سازی گمرکات جهانی وادارات بازرگانی واقتصادی
مدیران واقعی در دنیا وکشورهای در حال توسعه باید پیگیر اهداف اصلی سازمان خویش باشند
مدیران کارآمد در کشورها نبایدوقت خویش را درگیر امورفرعی سازمان کنند
پرداختن به سایروظایف سازمان مدیران رااز انجام وظایف اصلی باز میدارد
شما هم اگردرزمره مدیران زیر هستید چنانچه ازلحاظ فنی ودانش امور گمرکی نمی توانید سازمان خودرا برای رسیدن به اهداف سازمانی کمک کنید بهتر است راه خدمت گذاری را برای مدیرانی که شایستگی مدیریت دارند هموار کنید وداوطلبانه با ایثار واز خودگذشتگی عدم توانایی خودرا به مسئولین بالای سازمان خود اعلام کنید چرا که بزرگترین افتخار زمانی برای یک فرد حاصل می شود که یک مدیر وقتی که به این نتیجه رسید که با مدیریتش نه تنها پیشرفتی در سازمان ایجاد نمی شود بلکه هروز برمشکلات سازمانش اضافه می شود این است که خود به طور داوطلبانه ناتوانی خود را اعلام کند،بنابراین موقعیت برای انتصاب مدیران دیگریی برمبنای شایسته سالاری فراهم می آیدکه می تواند در تعالی سازمان موثر باشد
مدیران واقعی سعی می کنند در حوزه تخصصی آن سازمان ایفای نقش کنند وازپرداختن به وظایف فرعی وپشتیبانی سازمان خودداری می نمایند شما فکر کنید که شخصی به عنوان مدیریت گمرک مسئولیت بزرگترین گمرک مرزی را در کشور خود به عهده دارد به نظر شما آن مدیر بهتر است پیگیر چه وظایفی در آن سازمان باشد؟
یقینا پاسختان این است که یک مدیر گمرک باید در وظایف اصلی سازمان موفق باشد ،درامورفنی گمرک نوآوری کند،باعث اقتدارگمرک در وظایف اصلی شود،تسهیلات لازم را درانجام تشریفات گمرکی فراهم آورود،ایده هایی را که باعث طرقی اهداف اصلی سازمان است پیگیری نماید، وظایف فرعی سازمان را به مسئولین مربوطه واگذار کند ووقت خود را فقط برای ارائه طرح وعقاید در سیطره وظایف اصلی استفاده کند،کمتر در وظایفی که جنبه پشتیبانی دارد دخالت کند،چرا که در وظایف پشتیبانی مثل امور مالی،حقوقی،کارپردازی،تدارکات وامثالهم همانطوری که میدانید یک مدیر درسازمان خود معاونت اداری ومالی دارد بنابر این نیاز ندارد مستقیما دراین اموردخالت کند بلکه بهتر است براین امور صرفا نظارت کند ،اگر مدیر به چنین اموری مستقیما رسیدگی کند وقت رسیدگی به امور گمرکی را نخواهد داشت ،اگرقرار است ساختمانی ساخته شود باتوجه به اینکه معاونت اداری ومالی دارای تخصص لازم در آن زمینه می باشد بهتر است برچنین اموری رسیدگی نماید
بنابراین در سازمانی که وظایف اصلی آن از وظایف فرعی آن تفکیک شده است دیگر پرداختن یک مدیر به امور ورزشی ویا ساختمان سازی،تعمیرات ،بهسازی ونوسازی،ومواردی از این قبیل اشتباه محض مدیریتی است چرا که هرکدام از آن قسمت ها برای خود دارای مدیران ویا معاونین تخصصی در سازمان می باشد ووظیفه یک مدیر نظارت بر عملکرد آنهاست ،معمولا مدیران ضعیف خودرا درگیر امور اجرایی غیر مرتبط با وظایف اصلی شان می نمایند،وافتخارات چنین مدیرانی صرفا در ساختن استخرهای شنا،پارکهای بازی،تعمیر منازل سازمانی،نصب لوازم خنک کننده،خرید کامپیوتر،تهیه لوازم اداری،تعمیرات وبهسازی ساختمان اداری،رنگ آمیزی اداره ومنازل،و...می باشد علی ایالحال همانطوری که میدانید پرداختن به چنین اموری بد نیست ولی از آنجائیکه چنین اموری زیر نظر معاونت های مربوطه انجام می شود پرداختن مستقیم به این امور یک افتخار نیست بلکه باعث می شود یک مدیر از پرداختن به وظایف واقعی عقب بماند.چنین مدیرانی چون خود را در گیر وظایف خارج از حوزه های فنی می نمایند معمولا وقتی برای انجام وظایف اصلی ندارند .لذا شایسته است یک مدیر به امور ی بپردازد که سازمان برای تحقق آن اهداف بنیانگذاری شده است ،یک مدیر باید بیکارترین فرد در سازمان خود باشد وفقط وفقط در سازمان فرصت فکر کردن داشته باشد وبه سازمان خود فکر وایده فنی ارائه نماید که منجر به تعالی سازمان در اهداف اصلی آن می باشد
مسلما اهداف یک گمرک به ساختن یک استخر ویا تعمیر چند ساختمان بنیانگذاری نشده است اما اگر مدیری برای وظایف اصلی گمرک احترام قایل نشود ممکن است اشتباهات او باعث خسارات فراوانی بر سازمان گردد.مدیران اگر دانش گمرکی داشته باشند هیچگاه وظایف اصلی خود را به دیگران واگذار نمی نمایند وسعی می کنند که وظایف فرعی خودرا به دیگر کارمندان واگذار نمایند البته باید شخصی که وظایف به وی واگذار می شود شایستگی فنی انجام امور را داشته باشد واز هر لحاظ در سازمان خود سرآمد دیگران باشد ودیگران هم هضم چنین موقعیتی را برای کسی که به وی تفویض اختیار می شود داشته باشند
سازمانهای زیادی را حتما شما سراغ دارید که مدیران آنها خود کاری انجام نمی دهند بلکه تمام وظایف خود را به دیگران که حتی شایستگی انجام جنین اموری را ندارندواگذار می کنند
مباحث زیر مربوط به کشور خاصی نیست چنین مواردی ممکن است در هر کشوری در سازمانها وجود داشته باشد وازطرفی اشاره به سازمان خاصی نیزندارد چرا که چنین مواردی نه تنها در گمرکات کشورهای در حال توسعه ممکن است وجود داشته باشدبلکه در موسسات بازرگانی ،اقتصاد وبانک هم ممکن است به مواردی مشابه آنچه که در ذیل گفته می شود وجود داشته باشد
- بازدید : (478)
امنیت های سیاسی واقتصادی دردنیابا انتصاب مدیران واقعی
کشورهای دنیا با انتصاب مدیران واقعی برمبنای دانش وشایسته سالاری درعرصه های اقتصادی،بازرگانی،بانکی وگمرکی ازامنیت سیاسی واقتصادی برخوردار خواهند شدوجنگ ها وکدورتها بین کشورها درسطوح مختلف بین المللی وحتی ملی کمترخواهد شد
آفت های مدیریتی سازمانهایی که شعارهای تحول وپیشرفت می دهنددردنیا روبه افزایش است
مدیران ضعیف خودشان پیشقدم شوند!
مدیرانی که شایستگی خدمت را ندارند با افتخارکرسی های مدیریتی را به نخبگان کشور خود واگذار کنند!
آیا تا بحال کسی خودش پیشقدم شده است؟!
آیا حاضرید به کشورخودتان خدمت کنید؟!
شما هم می توانید با عدم پذیرش مسئولیت های که شایستگی پذیرش آنرا نداریدبه کشورخودخدمت کنید؟!آیا واقعا چنانچه به شما پستی پیشنهاد پستی کنند که شایستگی احراز آن را ندارید از پذیرش آن پست شانه خالی می کنید؟!
مدیران سازمانهای بازرگانی، بانکی ،اقتصادی وگمرکی کشورهای درجریان توسعه که با مشکلاتی نظیر بحران های اقتصادی دست وپنجه نرم می کنندباید خودشان از شانه های مدیریتی سازمانهای خودپایین بیایند چرا که هرروزی که میگذرد نه تنها تحولی در عرصه اقتصادی بوجود نمی آید بلکه هرروز کشور خویش را دچار بحران اقتصادی می نمایند
اگر واقعا جزء مدیرانی هستید که بسیاری از آفت های مدیریتی زیردر شما وجود دارد مطمئنا خودمی دانید که معیار انتخاب شما به مشاغل حساس صرفا برمبنای خیانت بوده است .بنابراین پیشنهاد می شود خودتان پیشقدم شوید وخودرا به مقامات ارشد سازمان خود معرفی کنید.(آخه هروقت ماهی رو از آب بگیرند تازه هست)شما هم می توانید انسانهای بزرگواری باشید ،هیچ کسی ذاتا بد آفریده نشده است شما هم می توانید برسرسفره های خود مال حلال ببرید ،زندگی سالمی داشته باشید،اززندگی سالم خود لذت ببرید،با آرامش خاطری دوران کهولت خودرا بگذرانید،از اینکه مبادا خیانت بزرگی کرده باشید درهنگام مرگ با آغوش باز از آن استقبال می کنید،فرزندان شما با لقمه های حلال آثار ماتقدم وماتاخری برای شما به یادگارنخواهند گذاشت،مطمئن می شوید که تمام آنچه را که بدست آورده اید در مصارف حلال استفاده می شود،فرزندان نیکی از شما تحویل جامعه می شود،خداونداززندگی پاک شماحمایت می کند،ازمشکلات آتی شما را در امان نگه میدارد،دردنیا وآخرت دچارخسران نخواهید شد،اضطراب وتشویش به سراغ شما نخواهد آمد
مدیران ضعیف چه ویژگی هایی دارند
- مدیران ضعیف نمی توانند ازفنآوری هاوابزارها ی جدید استفاده کنند
- معمولا مدارک دانشگاهی آنها از موسسات غیر معتبراخذشده است
- معمولا مدارک دانشگاهی آنها در دوران خدمت اخذ شده است
- برنمرات دانشگاهی آنهاحساسیتی وجود نداشته است
- معیار قبولی آنها دردانشگاهها برمبنای اکتساب حداقل نمره علمی نبوده است
- جزءمعرفی شدگان سازمان خود برای اخذ مدارک معادل بوده اند
- گاها ممکن است در امتحانات نهایی کارمندان زیردست آنها برای پاسخگویی به سوالات خودرا معرفی می کردند
- هیچگونه تالیفاتی در زمینه شغلی خود نداشته اند
- هیچگونه تحقیقاتی هم در زمینه شغلی نداشته اند
- دارای آثارچاپی در روزنامه های محلی ،ملی وبین المللی نمی باشند
- درزمره نخبه گان سازمانی خود نبوده اند
- معیار انتخاب چنین مدیرانی پول وپارتی بوده است
- قدرت استفاده از اختیارات قانونی خود را ندارند
- اختیارات قانونی خودرا از ترس به دیگران تفویض می کنند
- هیچ کاری را بدون هماهنگی مقامات بالا انجام نمی دهند
- درزمره مدیران بله قربان گو طبقه بندی می شوند
- به جای مدیریت وفرماندهی بر سازمان بیشتردرسازمان نوکری می کنند
- به مسایل دینی وآموزه های آن پایبند نیستند
- فرهنگ ارائه خدمات حرفه ای مبتنی بر دانش ندارند
- با فرهنگ مدل های مبتنی بردانش ومشتری محور هیچگونه آشنایی ندارند
- چارچوب مدیریت صحیح بر سازمان را نه تنها نمی شناسند بلکه هرگز چنین مباحثی را در دانشگاههای مربوطه به صورت کلاسیک به گوش نشینیده اند
- صلاحیت حرفه ای در اموری که به آنها واگذارشده است را ندارند
- ازظرفیت بالقوه سازمان نمی توانند استفاده کنند
- کارهایی نمایشی بسیاری انجام می دهند
- به کاچاق کن سازمانی معروف هستند
- قادرنیستند که فرهنگ درستکاری را درسازمان تقویت کنند
- اکثرا خود به صورت مستقیم در اختلاس وتخلفات سازمانی دخالت دارند
- به دوستانی که دارند معمولا می گویند که ما به کسانی که چنین مناصبی را به ما داده اند مدیونیم
- حتی از کارمندان هم توقع آنچنانی دارند
- جابجایی کارمندان در مشاغل مهم را با توقعات غیر معقولانه پاسخگویی می کنند
- معیار گردش کاری کارمندان از دیدگاه آنها میزان درآمد غیر مشروعی که کارمند می تواندبدست آورد می بشد
- کارمندان متخلف درنزد آنها بسیار عزیزند
- حرمت کارمنددرستکارخودرا حفظ نمی کنند
- روابط آنها با دیگران صرفا جنبه مالی دارد
- اکثر آنها ظرفیت مال وثروت را نداشته وبراحتی در محل های زندگی اولیه خود قابل شناسایی هستند
- معمولا چنین مدیرانی به محض رسیدن به موقعیت مالی در کوتاه ترین زمان ممکن خودرا به عموم جامع به صورت نا خودآگاه نشان می دهند
- با کوچکترین تهدیدی سالها درآمد غیرمشروع را به پیش هیچ محکمه ای نرفته اعلام می کنند
- جابجایی کارمندان در مشاغل مهم را با توقعات غیر معقولانه پاسخگویی می کنند
- معیار گردش کاری کارمندان از دیدگاه آنها میزان درآمد غیر مشروعی که کارمند می تواندبدست آورد می بشد
- کارمندان متخلف درنزد آنها بسیار عزیزند
- حرمت کارمنددرستکارخودرا حفظ نمی کنند
- روابط آنها با دیگران صرفا جنبه مالی دارد
- اکثر آنها ظرفیت مال وثروت را نداشته وبراحتی در محل های زندگی اولیه خود قابل شناسایی هستند
- معمولا چنین مدیرانی به محض رسیدن به موقعیت مالی در کوتاه ترین زمان ممکن خودرا به عموم جامع به صورت نا خودآگاه نشان می دهند
- با کوچکترین تهدیدی سالها درآمد غیرمشروع را به پیش هیچ محکمه ای نرفته اعلام می کنند
- در مواقعی که به دام می افتند با سوز فراوانی مرثیه سرایی می کنند
- تا به موقعیتی دست می یابند سعی می کنند خودرا با تدارک مسافرتی (حاج آقا)معرفی کنند
- گروهی از آنها را حتی قبل از مسافرت اگر به اسم (حاج آقا )خطاب نکنند ناراحت می شوند
- دوست دارند کارمندان زیردست تا زانو برای آنها خم شوند
- ناراحتی های خانوادگی خودرا درسازمانها برسر کارمندان خالی می کنند
- سعی می کنند سالها عقده های روانی خودرا برسر کارمندان خالی کنند
- به کارمندان متملق وچاپلوسی که خود شباهت رفتاری با آنها را دارند عشق می ورزند
- معمولا آداب اداری را در محیط اداری رعایت نمی کنند
- کارمندان خانم باید ازمدیرانی که مشکل اخلاقی دارند دوری کنند
- دراتاق خود اگثرا در حال استراحت هستند ومعمولا کسی به آنها مراجعه کنند منشی های دفتر آنها اعلام می کنند که جلسه دارنددرصورتی که اگر ساعت ها منتظر باشید می بینید که مدیر مربوطه در اتاق مدیریت خود تنها بوده است
- تعدادی از آنها برای نشان دادن ابهت مدیریتی خود هرگاه به آنها مراجعه می کنیددر پشت میزشان با ژست عجیبی با دستانی کشیده در حال کشیدن سیگارویا پیپ وامثالهم می باشند
- اغلب اهل نصیحت به کارمندان مخالفشان هستند منتها نظر خیری در مورد آن کارمند ندارندوباطن آنها با ظاهر آنها یکی نیست
- نصایح آنها به منتقدین واقعی سازمان از روی دلسوزی نیست
- با کمترین تجربه وحتی بدون انجام کارمفید به مدیریت می رسند
- مبنای انتخاب آنها برای مشاغل مدیریت سفارش از شما بهتران بوده است
- بازدید : (470)
علت تمام ناکامی ها در کشورهای در حال توسعه در هنگام بحران اقتصادی این است که سازمانهای در گیر امور تجاری واقتصادی بدرستی مدیریت نمی شوند
چگونه می توانیم برگمرکات ،سازمانهای بازرگانی ،اقتصادی وبانکی در کشورهای در حال توسعه در هنگامی که با بحران اقتصادی مواجه می شوندمدیریت کنیم؟
آیا به آشفتگی ورود وخروج کالا در کشورها توجه می کنید؟!
آیابه آنی ثروتمند شدن افراددر کشورهای درحال توسعه که در امور واردات ،صادرات وترانزیت فعالیت می کنندتوجه می نمایید؟!
آیا تا کنون تحقیقاتی بر عملکردچنین مدیران چنین سازمانهایی داشته اید؟
آیا می دانید که چراهر روز اختلافات طبقاتی بیشترمی شود؟
آیا می دانید چراافراد بدون تلاش به سرمایه های کلان دست می یابند؟
چرا شرکت ها هروز ورشکسته تر می گردند؟
چرافقر در جامعه گسترش می یابد؟
چراهمه گروها در یک سطح رشد نمی کنند؟
چرااشتغال به صورت کاذب دامنگیر افراد بیکارمی شود؟
چراورود وخروج کالاهای حساس از اختیار دولت خارج می شود؟
چرامردم نسبت به هم بدبین می شوند؟
چرامردم نگران وضعیت آتی در اقتصاد کشور می شوند؟
چرا................؟
هرگاه کشورها در گمرک خود مدیرانی داشته باشند که بر امور زیرمدیریت کنند دراموراقتصادی وتجاری موفق خواهند بود.اگردرسازمانها وادارات خود مدیرانی دارید که بتوانند امورات زیررا پیگیری کنندمطمئناباید به چنین مدیرانی افتخار کنید اما مشکل اینجاست که معمولا در ادارات گمرکات کشورهای در حال توسعه به چنین مدیرانی درنقاط مختلف مخصوصا درنقاط مرزی برخورد نخواهید کرد
اگربه آشفتگی ورود وخروج کالا در کشورها توجه کنید،اگر به آنی ثروتمند شدن افرادی که در امور واردات ،صادرات وترانزیت فعالیت می کنند نگاه کنید می بینید که گروهی راه صد ساله را یک شبه طی می کنند بنابراین چنین اموری بیانگر این واقعیت است که برامور تجاری هیچگونه نظارتی نمی شودودر تمامی این موارد اگر به دقت تحقیق کنیم به یک نتیجه واحد می رسیم وآن هم این است که چنین سازمانهایی به درستی رهبری ومدیریت نمی شوند
ضعف های مدیریتی در چنین سازمانهایی ازجمله ادارات بازرگانی ،اقتصادی،گمرک،بانک وسازمانهایی از این قبیل باعث می شودکه هر روز اختلافات طبقاتی بیشتر شود،افراد بدون تلاش به سرمایه های کلان دست یابند،فقر در جامعه گسترش یابد،همه گروها در یک سطح رشد نکنند،شرکت ها هروز ورشکسته تر گردند،کارخانه های رقیب تعطیل شوند (چرا که دوشرکت ممکن است یک نوع مواد اولیه را با ارزشهای مختلفی وارد کشور کنند)،اشتغال به صورت کاذب دامنگیر افراد بیکارشود،جوانان با خواندن روزنامه ها وجراید در خصوص اختلاس ها،رانت خواری ها دلگیرتر شوندتا جایی که چنین اموری باعث می شود که رفته رفته کشورها به علت سوء مدیریتی که به صورت بحران مدیریتی در عرصه امور تجاری واقتصادی می شود دچار مشکل ارزی می شوند ،ارزها به صورت سرسام آورافزایش می یابد،مهار تورم معمولا کنترل پذیر نیست،ورود وخروج کالاهای حساس از اختیار دولت خارج می شود،به صورت سرزده کالاهای اساسی کمیاب می شود،دولت طرحهایی با عجله زیادی اجرا می کند،مردم نسبت به هم بدبین می شود،درگیری های متعددی بین گروهای اقتصادی ایجاد می شود،احزاب زیادی شکل می گیرد،مردم نگران وضعیت آتی در اقتصاد کشور می شوند،فشارهای روحی زیادی متوجه اقشار کم درآمد می شودو....
البته باید توجه داشته باشیم که کشورهای در حال توسعه هرگاه درگیر بحرانهای اقتصادی می شوند تنها چیزی که به ذهن می رسد این است که گروهی از سازمانها وادارات در کشور مورد نظر به درستی مدیریت نمی شوندچرا که ضعف های مدیریتی ونظارتی صرفا منجر به چنین پدیده هایی می شودودر تمام دنیا هم که با چنین مشکلاتی مواجه هستند چنانچه به طور دقیق موارد پیگیری شود به این نتیجه خواهیم رسید که در تمامی آنها مدیران دخالت داشته اندوحتی به صورت نمونه هم مواردی یافت نمی کنیم که کارمندان ویا کارکنان یک اداره سرنوشت کشوری را رقم زده باشند ویاکشوری را با بحران اقتصادی روبرو نموده باشنددر تمامی این موارد مدیران نقش کلیدی در جابجایی غیر قانونی ثروتها داشته اند.بهترین راه حل در دنیای امروز این است که تغییرات مدیریتی رادر 3سطح ازمدیران عالی،عملیاتی وسرپرستی سازمانهایی مثل اداراتی که به امور اقتصادی می پردازند،در اموربازرگانی مسئولیت دارند وهمچنین بر امر ورود وخروج کالا در کشورها را به عهده دارند ایجاد کنند وازمدیرانی جوان ،متعهد،عدالت محور،شایسته سالار،دانا وتوانا،متخصص ونخبه در عرصه های بازرگانی ،اقتصادی وگمرکی استفاده نمایند
گاها جابجایی مشاغل مدیریتی در تعدادی از سازمانهاباعث می شود که یک کشور از بحران اقتصادی که نتیجه مدیریت ناکارآمد بر امور است نجات پیدا کند البته نباید در جابجایی مشاغل مدیریتی گروهی اما واگرها را تفسیر وتعریف کنند تعویض مدیران واقعیتی است که باید انجام شود وتنها مشکلی که ممکن است بوجود آید این است که واحدهای نظارتی جدیدی ایجاد شوند که مدیران برکنار شده را مدیریت کنند ونباید هراسی از توطئه های چنین مدیرانی داشته باشند چرا که هرگونه ملاحظات مصلحتی نه تنها مشکلی را از اقتصاد کشور حل نمی کند بلکه روند رشد اقتصادی را کند تر خواهد نمود واین یک واقعیت خواهد بود که چنین مدیرانی دست از سر سازمان بر نخواهند داشت لذا تا جایی که فرصت باشد استفاده می کنند وبه صور مختلف خودرا با دلسوز نشان دادن و...به سازمان در مشاغل مختلفی از جمله مشاور و...نزدیک می کنند وچنانچه نتوانند خودرا به صورتی که گفته شد به سازمان نزدیک کنند به مخالفت با سازمان می پردازند ،از برنامه ها انتقاد می کنند،مدیران جدید را زیر سوال می برند،گروه های غیر رسمی تشکیل می دهند،با نفراتی که در ادارات خود در هنگام مسئولیت داشته اند رایزنی می کنند ،با استفاده از نفراتی که در سازمان دارند سعی می کنند راندمان کاری را پایین بیاورند
آیامدیران مرزی گمرکات امورات زیر را پیگیری می کنند؟!
هرگاه کشورها در گمرک خود مدیرانی داشته باشند که بر امور زیرمدیریت کنند دراموراقتصادی وتجاری موفق خواهند بود.اگردرسازمانها وادارات خود مدیرانی دارید که بتوانند امورات زیررا پیگیری کنندمطمئناباید به چنین مدیرانی افتخار کنید اما مشکل اینجاست که معمولا در ادارات گمرکات کشورهای در حال توسعه به چنین مدیرانی درنقاط مختلف مخصوصا درنقاط مرزی برخورد نخواهید کرد
بازرسیها وکنترل ها در مرزها باید صحیح مدیریت شوند
از طولانی شدنزمان ترخیص کالا باید جلوگیری کرد
از تاخیر دراموروتشریفات مسافری باید کاسته شود
از بالا رفتن هزینه ها ی سرمایه گذاری درخدمات وزیر ساخت ها باید به وضع تعرفه علمی اقدام نمود
نباید تشریفات گمرکی باعث افزایش هزینه تجارت قانونی شود
باید پذیرفت که که نباید دربسیاری امور منجرشد که هزینه ها به مصرف کننده ویا دولت انتقال یابد
ورود کالاهای قانونمند را باید بدون تاخیر فراهم نمود
مسافران قانونمند باید با تسهیلات ویژه ای وارد کشور شوند
ازموانع غیر ضروری برای ورود کالاهایی قانونمند باید جلوگیری نمود
هرگونه ممانعت غیرقانونی وهمچنین غیرضروری در انجام تشریفات گمرکی باید محکوم شود
درمقابل جرایم سازمان یافته باید گمرکات مقاومت کنند
درمقابل قاچاقچیان بایدایستادگی کرد
تقلبات تجاری را با اعمال قوانین ومقررات باید ریشه کن کرد
ازورود کالاهایی که باعث صدمه زدن به حیات انسانی ومحیط زیست وامثالهم می شود جلوگیری نمود
از بازرسی های سخت در گمرکات باید اجتناب نمود
گلوگاههای بازرسی در گمرکات را باید کم کردواز بزرسی های غیر ضروری باید دوری نمود
بازرسی ها وانجام تشریفات گمرکی باید به صورت یک مرحله ای انجام شود
تمام گروههایی که در انجام تشریفات ترخیص کالا دخالت دارند باید درزیر یک سقف انجام وظیفه نمایند
سازمانهایی که درموازات ترخیص کالا نقش دارند باید در گمرکات نمایندگان تام الاختیار داشته باشند وهمه امور را شخصا بتوانند پیگیری نمایند
کنترل ها باید با سرعت بیشتری انجام شود
در گمرکات حساس باید از کارمندان دانشی استفاده شود
تشریفات گمرکی باید مکانیزه شود وامورمکانیزه نباید طوری طراحی شود که انجام امور دستی وسنتی آسان تر باشد
تعدادکنترلها باید کم شود
کاهش تشریفات گمرکی مورد ملاحظه قرار گیرد
به کاهش تشریفات غیر گمرکی توجه شود
قوانین ومقررات را با هم هماهنگ باید کرد
از تداخل وظایف بین سازمانی وبرون سازمانی با سازمانهای موازی با گمرک باید جلوگیری نمود
گروههای باید باشند که به سهولت بتوانند در مواقع حساس به هنگام ورود کالا امور را پیگیری وسازماندهی کنند وتاجر را به امان خدا نسپارند
تجهیزات جابجایی کالا در مبادی بندری وگمرکی باید تقویت شود
کارهای موازی سازمانها در امور ترخیص کالاباید به صورت مشترک انجام شود
ساعات کاری ادارات موازی باگمرک که در امر ترخیص کالا نقش دارند باید همگن شوند
کنترلهای مرزی باید همزمان با کنترلهای گمرکی انجام شود(امورمسافری و...)
کنترلهای قرنینه ای باید همزمان با کنترلهای گمرکی انجام شود
کنترلهای بهداشت وانرژی اتمی باید همزمان با کنترلهای گمرکی انجام شود
تفویض اختیار بسیاری از امور گمرک به سازمانهای موازی
تفویض اختیار بسیاری از وظایف مرتبط کنترل مرزی سازمانهای موازی به گمرک
انجام کنترلهای همزمان کلیه سازمانهای درگیر در امرتشریفات گمرکی ازجمله بهداشت ،قرنطینه،گمرک و....
اعمال مقررات منعطف
صدوردستورالعمل های مشترک
سازماندهی تشریفات گمرکی با کشورهای مبدا ورود کالا
همکاری کشورهای ورودوصدور کالا در هنگام ترخیص کالای مورد انتظار
هماهنگی لازم کشورها در کشف جرایم سازمان یافته
طراحی سیستم های یکپارچه مرزی
یکپارچه سازی کنترلهای مرزی
هماهنگ سازی رویه های کنترل مرزی
هماهنگی بین دستگاههای داخلی
توجه صرف به تشریفات ضروری برای ترخیص کالا
جلوگیری از عبور غیرقانونی انسان وکالا
هماهنگ سازی کنترلهای کالا در دوسطح داخلی وبین المللی
یکپارچه سازی مدیریت مرزی در مبادی ورودی کالا ومسافر
همسوسازی تشریفات گمرکی وکنترلهای مرزی
جلوگیری از رسوب کالا در گمرکات وبناد ر کشور
تصمیم گیری در مواردی که قانون مسکوت است
تام الاختیار قرار دادن مدیران جهت تصمیم گیری مصلحتی در مواقع ضروری
ایجاد تسهیلات برای تجارت قانونی
رعایت استاندارد های جهانی برای انجام تشریفات گمرکی وکنترلهای مرزی
پذیرش استاندردهای جهانی وبین المللی برای کالاهای ورودی چرا که بسیاری از کالاها در کشورها حتی قابل شناسایی ویا تعیین استاندارد نمی باشند
کاهش اسناد ترخیص کالا
کاهش ایستگاههای تشریفات گمرکی از مرحله تنظیم اظهارنامه تا مرحله خروج کالا
ایجاد امنیت تجاری برای بازرگانان
هماهنگی سیاست ها بین کشورهای درگیر امور تجاری
آماده سازی اسناد نظارتی راهنم برای یکسان سازی تشریفات گمرکی
ایجاد پنجره واحد تجاری
ایجاد سازمان واحد اداری برای انجام تشریفات گمرکی
طراحی سیستم های اتوماتیک برمبنای مقتضیات زمانی
پذیرش اسناد بین المللی درخصوص بهداشت،استاندارد وامثالهم
بهره گیری از کارمندان مستعد در گمرکات
آموزش کارمندان درعرصه انجام تشریفات گمرکی
ایجاد پایگاههای مبادله اطلاعات بین سازمانها
همکاری های بهنگام سازمانها
ایجاد شبکه بین المللی جهت همکاریهای بین المللی
بکارگیری داده های استاندارد در انجام تشریفات ترخیص کالا که منجر به تبادل اطلاعات یکسان هم می شود
ایجاد گمرک بدون کاغذ
انتقال بین المللی کالاها بین گمرکات کشورها با تنظیم اسناد یکسان
ایجاد کنترلهای مبتنی بر استاندارد های حسابرسی
تنظیم راهنما های انجام تشریفات گمرکی برای ترخیص کالا وهمچنین مسافر
تشکیل ارکان شبکه سازی (گمرک با گمرک)
تشکیل ارکان شبکه سازی (گمرک با دولت)
تشکیل ارکان شبکه سازی (گمرک با کسب وکار)
تنظیم موافقت نامه های همکاری بین المللی
بهره گیری از ارزیابی ریسک
ارتباط تنگاتنگ با سازمانهای جهانی در گیر درامور تجاری
طراحی سیستم جمع آوری اطلاعات
تبادل اطلاعات وهمکاری در بین کشورها در خصوص قاچاق وتخلفات
برنامه ریزی برای آزادسازی تجاری در عرصه جهانی
مقابله با جرایم محیط زیستی
تامین امنیت تجاری
یکپارچه کردن اقدامات مرزی در سطح ملی
یکپارچه کردن اقدامات مرزی در سطح منطقه ای
یکپارچه کردن اقدامات مرزی در سطح بین المللی
بهره گیری از ابتکارات بین المللی در ترخیص کالا مثل کنوانسیونها ،نرم افزارها و...
رعایت اصول بین المللی
رعایت اصل آزادی تجارت
احترام به اصل حاکمیت دولتها
احترام به حقوق حاکمیتی دولتها
برقراری اولویت در کنترلهای مرزی وگمرکی
وغیره
- بازدید : (406)
انقلاب مدیریتی ( تئوری جدید گمرک نوین)
گمرک نوین ویکپارچه بدون داشتن مدیرانی نوین پاسخگونخواهد بود
گمرک نوین نیاز به مدیران نوین وخوش فکر دارد
به مدیرانی نیاز دارد که مباحث چگونگی مدیریت کردن منابع محدود در امر ظرفیت سازی پایدار را بفهمد
به مدیرانی نیاز دارد که دارای تخصص ودانش گمرکی باشد
مدیرانی که در مرزهای گمرکی خدمت نکردند نمی توانند مدیرانی موفق باشند
مدیرانی که هرگز آب ودریا را ندیده اند ،شناکردن آنها در اقیانوس باعث نابودی گمرکات بین المللی می شود
یک مدیر قوی را باید ازبین کارمندان قوی در امور فنی گمرکات انتخاب نمود
آیا واقعا در حال حاضر گمرکات وادارات بازرگانی بین المللی وهمچنین گمرکات کشورهای در حال توسعه از مدیرانی با شرایط وویژگی های ذیل برخوردارند .چنانچه از چنین مدیرانی برخوردار نیستند باید یک تحول مدیریتی برمبنای تغییر را انتخاب کنند وجایگاههای مدیریتی را به کسانی بدند که شایستگی خدمت به کشور خود را دارند
مدیر خوب به تشریفات گمرکی آشناست وبه مدیری معروف است که کار را درست انجام می دهد نه اینکه یک کار را به غلط راه می اندازد وبه کار راانداز معروف است که درزمان عامیانه می گویند آن مدیر در کارراه اندازی تراکتور است،خوش امضاء است ،مدیریت کردن به امضاء غلط وصدورفرامین اشتباه در انجام تشریفات گمرکی نیست.اگربه فرامین صادره چنین مدیرانی توجه کنید می بینید که بسیاری از فرامین صادره آنها برخلاف قوانین ومقررات است یک مدیر خوب قوانین ومقررات را با نگرشی مشتری مدار اجرا می کند نه اینکه ....
گمرک نوین ویکپارچه بدون داشتن مدیرانی نوین پاسخگونخواهد بود. گمرکات کشورهای در جریان توسعه صرفا با یک انقلاب مدیریتی درساختارهای مدیریتی وانتخاب مدیران بر مبنای شایسته سالاری امکان پذیر است
چنانچه مدیرانی قوی که بر اساس شایسته سالاری وعدالت محوری به پست های مربوطه انتصاب یابند می توانند در توسعه گمرکی یکپارچه ونوین گام های موثر ومفیدی بردارندوگرنه مدیران کوچک که صرفا براساس روابط وبدون در نظر گرفتن ضوابط بر مسند وجایگاههای مدیریتی منشینند هیچگاه در سطوح بالی درستکاری،قانونمداری،شفافیت،صداقت،انصاف ،عدالت وامثالهم گام بردارند
گمرکات بین المللی در رشد وتعالی سازمانی نیازمند مدیریت موثرتغییروتخصص های رهبری توسعه می یابند در غیر این صورت ممکن است مدیرانی که بر اساس شایستگی به عرصه مدیریتی راه نیافته اندهرگز قادر نخواهند بود مفاهیم گمرک نوین را درک کنند
یک مدیر گمرک باید خود کارشناس ارشدی باشد که مفاهیم نرم افزاری وسخت افزاری وامور مکانیزه را بشناسد چه بسیار مدیرانی هستند که ممکن است با چنین مفاهیمی حتی آشنایی جزیی هم نداشته باشند بنابراین هرکشوری که در جریان توسعه قرار می گیرد باید بدنبال مدیرانی باشد که می توانند در گمرک تغییرات عمده ایجاد کنند وگرنه پرداختن به اموری پیش پا افتاده از عهده هرکسی بر می آید
مدیران گمرکات بین المللی باید صرفا به زیر ساخت های نوین گمرکی فکر کنند وذهن خویش را مشغول اموری روزمره نکنند لذا دیدن افق باید مورد توجه قرار گیرد معمولا مدیران قوی به کارهای که مربوط به آنها نیست دخالت نمی کنند زیرا بسیاری از امور توسط معاونین آنها باید پیگیری شود نه اینکه مدیری تمام اوقات خویش را صرف اموری بدیهی نماید که ممکن است در حوزه های معاونت های اداری ومالی وامثالهم باشد هرگاه به چنین مدیرانی که به جای فکر کردن ورهبری کردن سازمان ومدیریت صحیح نمودن صرفابه اموری اجرایی وکوچک فکر می کنند لازم است در مسیر مدیریت تغییرقرار گیرند چرا که جابجایی چنین مدیرانی می تواند باعث شکوفایی سازمان شود
گمرک نوین نیاز به مدیران نوین وخوش فکر دارد ،مدیرانی که به توانند در سازمان تغیری ایجاد کنند،به مدیرانی نیاز دارد که مباحث چگونگی مدیریت کردن منابع محدود در امر ظرفیت سازی پایدار را بفهمد،از معیارهای اجرایی اثربخش بهره برداری نماید،بتواند امور را در گمرک بخوبی نظارت وپی گیری نماید،از اقدامات موازی در گمرکات جلوگیری کند،مدیریت موانع ومشکلات را بشناسد،مشکلات تشریفات گمرکی را درک کند،دارای تخصص ودانش گمرکی باشد،موانع ومحدودیت های گیرنده کالا را درک کند ،دانش درک مفاهیم اقتصادی را داشته باشد،مشارکت صحیح در اجرای نرم افزارهای گمرکی داشته باشد،بتواند خود با سیستم های یکپارچه ونوین کارکند
یک مدیر بایدخودش مدل مبتنی بردانش ومشتری محور را در گمرک پیاده کند وزمانی این امور اجرایی خواهد شد که خودش برمبنای دانش به مقام مدیریتی رسیده باشد لذا مدیری که خود امورگمرکی را بخوبی نمی شناسد هیچگاه در ارتقاء سازمان خویش موفق نخواهد بود
مدیر دارای اختیارت قانونی است این اختیارات را نباید برای ترسانیدن کارمندان بکار گیرد ،کارمندان را تهدید به جابجایی کند ،او باید بتواند از سرمایه های انسانی که در اختیار دارد به درستی استفاده کند مدیری که با تجربه ترین کارمند خویش را با گردش کاری غیر عادلانه جابجا می کند در عرصه مدیریتی در درجه اول خود را خوار می کند ودر مراحل بعدی مقامات مافوق خویش را به چالش ودر گیری می کشاند
مبارزه برعلیه فساد یکی از وظایف مهم مدیریتی است که بایستی یک مدیر به آن بپردازد بیانیه آروشای سازمان جهانی گمرک یک سند مرجع برای گمرکات کلیه کشورهای جهان است که بدون گسترش فرهنگ درستکاری نمی توان گمرکی قوی داشت در گمرکاتیکه مدعی جهانی فکر کردن هستند باید مدیرانی قوی پا به عرصه مدیریتی بگذارندوگرنه کلیه اقدامات بی نتیجه خواهد ماند وقویترین امور به ضعیف ترین امور در اجرا تبدیل خواهند شد وسازمانها هر لحظه تضعیف خواهند شد
مدیرانی که در مرزهای گمرکی خدمت نکردند نمی توانند مدیرانی موفق باشند بنابر این چنین مدیرانی مثل کسانی هستند که هرگز آب ودریا را ندیده اند وشناکردن آنها در اقیانوس باعث نابودی گمرکات بین المللی می شودیک مدیر قوی را باید ازبین کارمندان قوی در امور فنی گمرکات انتخاب نمود که به امر مدیریتی هم آشنایی داشته باشند
- بازدید : (875)
حتما بخوانید
تئوری جدید نوین سازی گمرکات جهانی
باید گمرکات جهانی وادارات بازرگانی وسازمانهای دست اندرکاراقتصادی درس عبرت بگیرند
یکی ازراه های نوین سازی گمرکات وادارات بازرگانی واقتصادی در عرصه بین المللی
بزرگترین حرکت جهانی در امرمبارزه با اختلاس ورشوه
اخراج 100نفر از مدیران،معاونان ومقامات ارشد اختلاسگر گمرک میانمار (خواندنی وبیادماندنی)
سال 1385چه روز سختی برای گمرک میانمار بود،روزی که 100نفراز مدیران،معاونان ومقامات ارشد گمرک میانماردر نواحی مرزی پاکسازی شدند،این حرکت شاید هرگز در تاریخ گمرکات جهان اتفاق نیافتدواز نوادرمبارزه با اختلاس درگمرکات جهانی باشد.این حادثه به اندازه ای درامرمبارزه با اختلاس ورشوه خواری درگمرکات جهانی موثرومطرح بودکه آوازه آن درپهندشت دنیا پیچید وبدین ترتیب یک پنجم ازکارمندان بخش گمرک این کشوراخراج شدند واین شاید اولین حرکت در گمرکات جهان بود که از مقامات ارشد،مدیران ومعاونان گمرک میانمار صورت گرفت،وبا این کاریک پنجم کارمندان بخش گمرک میانمار به جرم فساد مالی اخراج شدند. نوین در
مقام های میانمار در راستای مبارزه با اختلاس، یک پنجم از کارمندان بخش گمرک این کشور را اخراج کرده بودند. درسال1385 همانطوری که گفته شدیکصد نفر از مدیران و معاونان گمرک به ویژه در نواحی مرزی، پاکسازی شدند و 400 همکار آنان نیز تحت بازجویی قرارگرفته بودند. دستور رسیدگی به این پرونده که ریشه در تخلف های صادرات حبوبات در میانمار داشت، در "بندر یانگون" و پست بازرسی مرزی "موس" دراستان "شان" آغاز شده بود.
وبا این کارگمرکی نوین در کشورمیانمارپا به عرصه فعالیت گذاشت وباعث تعجب عالم شد البته در بسیاری از کشورها این حرکت های ملی انجام شد ومی شود ومعمولا با جابجایی کرسی مقامات ارشد گمرکات جهانی گاها مدیران قبلی درراستای نوین سازی گمرکات این مناصب را با آغوشی باز دراختیارمدیران کارآمد دیگرقرار می دهند که این حرکت یک حرکتی ماندگار برای رشد یک کشور در حوزه بهبود ساختارهای اقتصادی محسوب می شود چرا که مدیرانی با نگرش های جدید ونوین پا به عرصه مدیریتی می گذارند ودر اصل همان جان بخشیدن به یک ساختارسنتی مدیریت در گمرک محسوب می شود.ظاهرا سال 1385سال عجیبی برای گمرک میانمار بود.البته چه بسیار مدیرانی نیز هستند که با رایزنی های فراوان در سطوح مختلف مدیریتی درمقام رایزنی برای تثبیت موقعیت خویش تلاش های فراوانی می کنند واز هیچ تلاشی در این رابطه کوتاهی نمی کنند وخودرا به گروهی در اصل آویزان می کنند که در چنین موقعیت هایی لازم است مقامات مسئول به عاقبت سازمان خود فکر کنند و از طولانی کردن دوره مدیریتی آنها اجتناب نمایند .چراکه چنین مدیرانی برای طولانی کردن دوره مدیریتی خویش ویا به تعویق انداختن این دوره به انواع ترفندها دست می زنند ومسایلی از قبیل طرح های ناتمام وامثالهم را مطرح می نمایند وبا اینکار نه تنها بهبودی در سازمان مشاهده نمی شود بلکه هرلحظه بر التهاب سوء مدیریتی افزوده می شود
البته باید توجه داشته باشیم که در بسیاری از کشورها نیز مدیرانی که باعث تضعیف ساختارهای سازمانی گمرکات می شوند بنا به دلایلی مورد حمایت مقامات بالا دستی قرار می گیرند که این عمل قابل نکوهش است وهرگاه در کشورها تصمیم گیرندگان با عملکرد ضعیف مدیرانی برخورد کنند لازم است در سریعترین زمان ممکن واکنش نشان دهند تااز تخریب سازمان خودجلوگیری نمایند چرا که حمایت های من غیر حق منجر به بخطر افتادن موقعیت های مقامات ارشد گمرک می گردد.